«صلاة» (نماز) هم معنای دعا و نیایش میدهد و هم به معنای صله و ارتباط برقرار کردن (Link) است. نماز، ارتباط برقرار کردن خدا با بندهاش است ... یعنی در نماز، آفریدگار با آن عظمت و بزرگیاش با بنداهی حقیر و فقیر رابطه برقرار میکند ... این در حالی است که انسان و حتی زیستگاه او یعنی کُرهی زمین در قیاس با آسمانهای بیکران، ذرّهای بیش نیستند و برای رؤیت انسان از آسمان، قویترین تلسکوپها لازم است! اما همین انسان ضعیف و حقیر و فقیر وقتی با آفریدگار بزرگش ربط پیدا میکند، به عزّت و بزرگی میرسد و بر خود میبالد.
«هر که حق باشد چو جان اندر تنش
خم نگردد پیشِ باطل، گردنش[1]»
عقلانیت اقتضا مینماید انسان خدایش را بندگی کند و در برابرش به سَجده بیفتد چون با تسلیم شدن در برابر او و کرنش بردن برای او به کرامت و تعالی و عزّت میرسد. گردنکشی و خودبزرگ بینی در قطع ارتباط با خدا، بلاهت محض است. پیامبر خدا (صلى الله عليە وسلم) فرمودهاند: «یَطوی اللّهُ عَزَّ وَ جلَّ السَّماواتِ یَومَ القیامَةِ ثُمَّ یَأخُذُهُنَّ بِیَدِهِ الیُمنی ثُمَّ یَقولُ: أنَا المَلِکُ أینَ الجَبّارونَ؟ أینَ المُتَکَبِّرونَ؟ ثُمَّ یَطوی الأرَضِینَ بِشِمالِهِ ثُمَّ یَقولُ: أنَا المَلِکُ أینَ الجَبّارونَ؟ أینَ المُتَکَبِّرونَ؟[2]: خدای عَزَّ وَ جلَّ روز قیامت، طومار آسمانها در هم میپیچد و آنها را با دستِ راست خود میگیرد و میفرماید: گردنکشان کجایند؟ متکبّران کجایند؟ سپس زمین و کُرات همگون زمین را با دستِ چپش میگیرد و میفرماید: گردنکشان کجایند؟ متکبّران کجایند؟». از آن جا که خدای متعال روی دستانش ناچیز بودن آسمانها و زمین را در روز قیامت اعلام میکند، حیات دنیا برای انسان فرصتی مغتنم است که از طریق ایجاد ارتباط با خداوند به ارج و قُرب برسد. نعمت ارتباط با خدا در قالب نماز، نعمت بسیار بزرگی است که فقط بندگان نیکبخت از آن برخوردار میشوند. پیامبر خدا (صلى الله عليە وسلم) فرمودهاند: «إذا دَخَلَ أهلُ الجَنَّةِ الجَنَّةَ یَقولُ اللّهُ تَعالی تُریدونَ شَیئاً أَزِیدُکُم؟ فَیَقولونَ ألَمتُبَیِّض وُجوهَنا؟ ألَمتُدخِلنا الجَنَّةَ وَ تُنَجِّنا مِنَ النّارِ؟ فَیَکشِفُ الحِجابَ فَما أُعطُوا شَیئاً أحَبَّ إلَیهِم مِنَ النَّظَرِ إلی رَبِّهِم عَزَّ وَ جَلَّ[3]: آنگاه که اهل بهشت به بهشت داخل میشوند، خدای متعال میفرماید: چیز بیشتری نمیخواهید به شما بدهم؟ در پاسخ میگویند: مگر چهرههایمان را درخشان نساختهای؟ مگر ما را داخل بهشت نکرده و از آتش دوزخ نرهانیدهای؟ بعد پرده را [از روی خویش] کنار میزند و درمییابند که چیزی دلپذیرتر از تماشای روی پروردگارشان - عَزَّ وَ جَلَّ - به آنان عطا نشده است». من نیز با قاطعیّت میگویم در حیات دنیا، نعمتی والاتر از نماز و رابطه برقرار کردن با خداوند وجود ندارد و شقاوتی بزرگتر از قطع رابطهی با او قابل تصور نیست.
فرض کنید در جزیرهای تنها افتادهاید و تمام راههای ارتباطی شما با دنیای اطرافتان قطع شده است اما شبانگاهان در خواب ببینید که به شما خبر دهند فردا با پادشاه دیدار خواهید کرد و شما در موعد مقرّر وارد کاخ شوید و به حضور پادشاه برسید و پادشاه از شما بخواهد خواستههایتان را با او در میان بگذارید تا آنها را برآورده کند. شما نیز از فرصت پیش آمده بهره ببرید و خواستههایتان را یکی پس از دیگری مطرح سازید و ناگهان از فرط شادی از خواب بیدار شوید! ... این خواب گرچه شیرین است، اما خواب است! و لیکن در عالَم واقع و بیداری، همیشه از طریق نماز امکان دیدار با پادشاه جهان هستی وجود دارد و نمازگزار میتواند خواستههایش را با آگاهی و آمادگی قبلی با او در میان بگذارد. البته دیدار با شاه شاهان و «مَٰلِكِ يَوۡمِ ٱلدِّينِ» واقعاً سهمگین است. لذا برای کاستن از بیمناک بودن آن فضا، خدای متعال قبلاً خودش را دو بار به عنوان «ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ» معرفی میکند تا نمازگزار اُنس بگیرد و از دربِ رحمت و مهرورزی به بارگاه ربوبیاش راه یابد. نماز، نعمتی بزرگ است و ترک آن، کفر و ناسپاسی نسبت به این نعمت بزرگ میباشد. نماز برای نمازگزار فرصت مُغتنمی است که در بارگاه الهی، عرضِ حال بدهد و به خواستهها و آرزوهایش نائل گردد. راه یافتن به بارگاه الهی و عرضِ حال در پیشگاه او چنان نعمت بزرگی است که هیچ انسان عاقلی حاضر نخواهد بود آن را از کف بدهد. از این رو است که نماز بر دیوانگان، فرض نیست. نماز همهاش عرض حال و اظهار ناز و نیاز بندگان میباشد و تنها «التَّحیّات لِلّهِ» آن برای خداوند است. نماز، فرصتی است تا با اظهار عجز و نیاز و ذلّت از نعمات و برکات پروردگار بهرهمند شویم ... انسان خواه و ناخواه ناگزیر میشود در مقابل کسی یا چیزی مثل: حاکم، همسر، مال، مقام و ... ذلّت بنماید؛ چرا این ذلّت در مقابل «رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ» و «مَٰلِكِ يَوۡمِ ٱلدِّينِ» نباشد؟
امام «ابن القَیّم» - رَحِمَه اللّه – حکایتی نَغز دارد و میگوید: موشی با یک شتر ازدواج میکند و موش او را به خانهاش میبرَد اما سوراخ لانهاش کوچک است و شتر نمیتواند داخل شود ... شتر، موشِ عاشق را نصیحتِ حکیمانهای میکند و میگوید: «یا خانهای زیبندهی محبوبت بساز و یا محبوبی درخور خانهات اختیار کُن[4]»[5]. بر همین منوال اگر نمازگزار میخواهد قلبش محضرِ خداوند و عرش او باشد، باید آمادگیاش را پیدا کند و یا سراغ معبودی «مِن دون اللّه» برود!
پادشاهان دنیا در دیدارشان با مردم فقط سخن میرانند و گوش فرانمیدارند اما پادشاه جهان هستی در نماز فقط سخنان بندهاش را میشنود و در پی اجابت آنها است! در هیچ موقعیّتی جز در نماز این امکان برای انسان وجود ندارد که بلافاصله بعد از هر سخن، پاسخ پروردگارش را دریافت کند. «راه ارتباطی» (صلاة) نامیدن نماز به همین جهت است. پیامبر خدا (صلى الله عليە وسلم) فرمودهاند: «قالَ اللّهُ تَعالی إنّی قَسَمتُ الصَّلاةَ بَینی وَ بَینَ عَبدی نِصفَینِ وَ لِعَبدی ما سَأَلَ فإذا قالَ العَبدُ «ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ» قالَ اللّهُ تَعالی حَمِدَنی عَبدی وَ إذا قالَ «ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ» قالَ اللّهُ تَعالی أثنَی عَلَیَّ عَبدی وَ إذا قالَ «مَٰلِكِ يَوۡمِ ٱلدِّينِ» قالَ مَجَّدَنی عَبدی و إذا قالَ «إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ» قالَ هذا بَینی وَ بَینَ عَبدی وَ لِعَبدی ما سَأَلَ فَإذا قالَ «ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِيمَ. صِرَٰطَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمۡتَ عَلَيۡهِمۡ غَيۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَيۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّينَ» قالَ هذا لِعَبدی وَ لِعَبدی ما سَأَلَ[6]: خدای متعال فرمودهاند من نماز (سورهی حمد) را میان خود و بندهام تقسیم کردهام و بندهام هر چه بخواهد به او میدهم. هرگاه بنده «ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ» بگوید، خدای متعال میفرماید: بندهام مرا ستود و وقتی بگوید «ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ»، خدای متعال میفرماید: بندهام مرا ثنا گفت و وقتی بگوید «مَٰلِكِ يَوۡمِ ٱلدِّينِ»، خدای متعال میفرماید: بندهام مرا تمجید کرد و وقتی بگوید «إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ»، میفرماید: این میان من و بندهام، مشترک است و بندهام هر چه بخواهد به او میدهم و وقتی بگوید «ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِيمَ. صِرَٰطَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمۡتَ عَلَيۡهِمۡ غَيۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَيۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّينَ»، میفرماید: این مختص به بندهی من است و بندهام هر چه بخواهد به او میدهم». نمازگزار باید از همان آغاز نماز تمام خطوط ارتباطی با غیرِ خدا را قطع کند و مستقیماً با پروردگارش پیوند برقرار نماید و اجازه ندهد هیچ کس یا هیچ چیزی تبدیل به پارازیت شود و یا در این فرایند ارتباطی، ایجاد فاصله و مانع بکند. رازِ رو کردن به قبله و رعایت «سُتره» در نماز همین است. یک سرِ خط ارتباط در نماز در اختیار ما است و ما باید آن را حفظ کنیم ... باید تلاش کنیم پیوندمان با خدا در طول حیاتِ دنیا، گرم و مُستدام باشد چون فرصتی بیش از آن به ما داده نشده است.
[1] . اسرار خودی. اقبال لاهوری.
[4] . «سعدی» نیز در باب هشتم گلستان در معنایی نزدیک به آن گفته است:
«یا مکُن با فیلبانان دوستی یا بنا کُن خانهای درخورد فیل».(مترجم)
[5] . بدائع الفوائد. ج 3 ص 754.
[6] . مسلم- 395 و ترمذی- 2953 و نسائی- 8013 و ابنماجه- 3784 و الموطأ- 189