اذان و اقامە

اسلام برای برای «زکات» و «روزه» و «حج»، فراخوان نداده است[1] و تنها عبادتی که برای آن فراخوان (اذان) می‌دهد، «نماز» می‌باشد. یکی از نشانه‌های عظمت نماز در این است که برایش اذان گفته می‌شود. از «عبداللّه ابن زید[2]» روایت کرده‌اند: «لَمّا أمَرَ رَسولُ اللّهِ (صلى الله عليە وسلم) بالنّاقوسِ یُعمَلُ بِهِ لِیُضرَبَ بِهِ للنّاسِ لِجَمعِ الصَّلاةِ طافَ بی وَ أنا نائمٌ رَجُلٌ یَحمِلُ ناقوساً فی یَدِهِ فَقُلتُ یا عَبدَاللّهِ! أتَبیعُ النّاقوسَ؟ قال: وَ ما تَصنَعُ بِهِ؟ فقُلتُ نَدعو بِهِ إلی الصَّلاةِ قالَ أفَلا‌أدُلُّکَ عَلَی ما هُوَ خَیرٌ مِن ذلکَ؟ فَقُلتُ لَهُ: بَلی قالَ أفَلا‌أدُلُّکَ عَلَی ما هُوَ خَیرٌ مِن ذلکَ؟ فَقُلتُ لَهُ: بَلی قال فَقالَ: تَقولُ: (اللّهُ أکبَرُ اللّهُ أکبَرُ اللّهُ أکبَرُ اللّهُ أکبَرُ أشهَدُ أن لا‌إلهُ إلّا اللّه أشهَدُ أن لا‌إلهُ إلّا اللّه أشهَدُ أن مُحَمَّداً رَسولُ اللّه أشهَدُ أنّ مُحَمَّداً رَسولُ اللّه حَیَّ عَلَی الصَّلاةِ حَیَّ عَلَی الصَّلاةِ حَیَّ عَلَی الفلاحِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ اللّهُ أکبَرُ اللّهُ أکبَرُ لا‌إلهُ إلّا اللّه) قالَ ثُمَّ استَأخَرَ عَنّی غَیرَ بَعیدٍ ثُمَّ قالَ تَقولُ إذا أقَمتَ الصَّلاةَ: (اللّهُ أکبَرُ اللّهُ أکبَرُ أشهَدُ أن لا‌إلهَ إلّا اللّه أشهَدُ أنّ مُحَمَّداً رَسولُ اللّه حَیَّ عَلَی الصَّلاةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ قَد قامَتِ الصَّلاةُ قَد قامَتِ الصَّلاةُ اللّهُ أکبَرُ اللّهُ أکبَرُ لا‌إلهَ إلّا اللّه) فَلَمّا أصبَحتُ أتَیتُ رَسولَ اللّهِ (صلى الله عليە وسلم) فَأخبَرتُهُ بِما رأیتُ فَقالَ إنَّها لَرؤیا حَقٌّ إن شاءَ اللّهُ فَقُم مَعَ بِلالٍ فَألقِ عَلَیهِ ما رأیتَ فَلِیُؤذِن بِهِ فَإنَّهُ أندی صَوتاٌ مِنکَ فَقُمتُ مَعَ بِلالٍ فَجَعَلتُ أُلقیهِ عَلَیهِ وَ یُؤَذِّنُ بِهِ قالَ فَسَمِعَ ذلکَ عُمَرُ ابنُ الخَطّابِ (رَضِیَ اللّهُ عَنهُ) وَ هُوَ فی بَیتِهِ فَخَرَجَ یَجُرُّ رِداءَهُ یَقول وَالّذی بَعَثَکَ بِالحَقِّ یا رَسولَ اللّهِ لَقَد رَأیتُ مِثلَ ما أُرِیَ فقالَ رَسولَ اللّهِ فَلِلّهِ الحَمدُ» پیامبر خدا (صلى الله عليە وسلم) درصدد بود فرمان دهد برای گِرد آوردن مردم برای نماز، ناقوس را به صدا درآورند. من در خواب، مردی را دیدم که ناقوسی در دست داشت؛ از او پرسیدم: ای بنده‌ی خدا! این ناقوس را می‌فروشی؟ گفت: آن را برای چه کاری می‌خواهی؟ گفتم: به وسیله‌ی آن مردم را به نماز فرامی‌خوانیم. گفت: نمی‌خواهی چیزی را به تو معرّفی کنم که از ناقوس بهتر باشد؟ پاسخ دادم: آری. گفت: بگو: «اللّهُ أکبَرُ اللّهُ أکبَرُ اللّهُ أکبَرُ اللّهُ أکبَرُ أشهَدُ أن لا‌إلهَ إلّا اللّه أشهَدُ أن لا‌إلهَ إلّا اللّه أشهَدُ أن مُحَمَّداً رَسولُ اللّه أشهَدُ أن مُحَمَّداً رَسولُ اللّه حَیَّ عَلَی الصَّلاةِ حَیَّ عَلَی الصَّلاةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ اللّهُ أکبَرُ اللّهُ أکبَرُ لا‌إلهَ إلّا اللّه» آن گاه اندکی از من فاصله گرفت و گفت: وقتی نماز را اقامه کردی، بگو: «اللّهُ أکبَرُ اللّهُ أکبَرُ أشهَدُ أن لا‌إلهَ إلّا اللّه أشهَدُ أن مُحَمَّداً رَسولُ اللّهِ حَیَّ عَلَی الصَّلاةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ قَد قامَتِ الصَّلاةُ قَد قامَتِ الصَّلاةُ اللّهُ أکبَرُ اللّهُ أکبَرُ لا‌إلهَ إلّا اللّه». فردای آن شب نزد پیامبر خدا (صلى الله عليە وسلم) رفتم و خوابم را برایش بازگو کردم. فرمود: إن شاءَ اللّه این یک رؤیای حقّ است با بِلال برو و آن‌چه در خواب به تو آموخته‌اند، به او بیاموز تا با آن اذان گوید؛ او صدایی بهتر و بلندتر از تو دارد. با بِلال رفتم و آن‌ عبارات را به او آموختم و با آن اذان گفت. عمر ابن خطّاب در خانه‌اش بود که ماجرا را شنید و در حالی که ردایش را بر تن می‌کشید، بیرون آمد و گفت: ای پیامبر خدا! قسم به کسی که تو را به حقّ مبعوث کرده است، من نیز همان خواب او را دیده‌ام. پیامبر خدا (صلى الله عليە وسلم) فرمود: خدا را به این جهت حمد و ثنا می‌گوییم».[3]چنان که در این روایت هم ملاحظه می‌گردد صدای نیکو و رسا برای اذان، بسیار مطلوب و تأثیرگذار است[4]. ما در اسلام به جای ناقوس و بوق و زنگ، صدای نغز و دلکش داریم و با صدای خوش، آواز توحید سر می‌دهیم. اولین و آخرین کلمه‌ی اذان، کلمه‌ی مبارک «اللّه» است و این نشان می‌دهد که نماز باید فقط به خاطر «اللّه» خوانده شود و هیچ غیر خدایی را نباید در نماز با خدا شریک ساخت. اگر نام «محمّد» (صلى الله عليە وسلم) در عبارتِ (أشهَدُ أن مُحَمَّداً رَسولُ اللّه) اذان آمده است، به عنوان «رسولِ اللّه» ذکر می‌شود و گواهی می‌شود که «محمّد» (صلى الله عليە وسلم)  پیام اللّه را به ما رسانده است. نام «محمّد» (صلى الله عليە وسلم)، در پرتو نام اللّه – جلَّ جلالُه – رفیع و بلند آوازه گشته است[5]و حُرمت و عظمت او به خاطر رسالتِ او است. خود نماز هم با نام مبارک «اللّه» – جلَّ جلالُه– شروع می‌شود و با با نام مبارک او خاتمه می‌پذیرد. حتی اگر در سلام دادنِ نماز «وَ بَرَکاتُهُ» را هم به «السَّلام عَلَیکُم وَ رَحمَةُ اللّه» اضافه کنیم، ضمیر «هاء» به «اللّه» برمی‌گردد. اولین عباراتی را نیز که در گوش نوزاد فرو می‌خوانیم، اذان و اقامه است تا از همان ابتدا به او القا نماییم که اذان و اقامه، برنامه‌ی حیات و ممات او باشند. زندگی ما باید مختصر شده‌ی اذان باشد و اذان در خلال زندگی ما متجلّی گردد. اذان در تمام نقاط آباد کُره‌ی زمین و در تمام لحظات شبانه‌روز، طنین‌انداز می‌شود و آن جا که اذان در آمریکا به پایان می‌رسد، در ژاپن آغاز می‌شود. کسانی در یک جای زمین، نماز صبح می‌خوانند و کسانی دیگر در جای دیگر آن نماز مغرب را و ... «صَدَقَ رَسولُ اللّه» (صلى الله عليە وسلم) که پانزده قرن پیش بشارت داده بودند: «لَیَبلُغَنَّ هذا الأمرُ ما بَلَغَ اللَّیلُ وَ النَّهارُ[6]: قطعاً این دین تا هر جا که شب و روز برسد، خواهد رسید». هم چنین در اذان و قبل از شروع نماز، به رُکن اول اسلام یعنی شهادَتَین اذعان می‌کنیم. علاوه بر مؤذن، شنوندگان اذان هم باید آن را تکرار کنند. پیامبر خدا (صلى الله عليە وسلم) فرموده‌اند: «المُؤَذِّنونَ أطوَلُ النّاسِ أعناقاً یَومَ القِیامَةِ[7]: مؤذّنان در روز قیامت، گردنی بلندتر و فرازتر از دیگران دارند[8]».

روایت کرده‌اند «معاویه» بر منبر نشسته بود و مؤذن، اذان می‌گفت. عبارت «اللّه اکبر» را عیناً تکرار می‌کرد اما بعد از «أشهَدُ أن لا‌إلهَ إلّا اللّه» و «أشهَدُ أن مُحَمَّداً رَسولُ اللّه» می‌گفت: «وَ أنا: من هم». اذان که به پایان رسید، گفت: ای مردم! من خودم شنیده‌ام پیامبر خدا (صلى الله عليە وسلم) نیز وقتی بر منبر بود و اذان می‌گفتند، همان چیزی را می‌فرمودند که من گفتم.[9] «وَ أنا: من هم» یعنی من نیز آن چه را مؤذن گواهی داد، گواهی می‌دهم.[10]

«اللّهُ أکبَرُ»: خدا از همه کس و همه چیز بزرگ‌تر است و لذا باید تمام کارها را فروگذاشت و در پی اذان، رهسپار مسجد شد.

«حَیَّ عَلَی الصَّلاةِ»: باید بلافاصله و بدون فَوت وقت، برای نماز آماده شوید و حرکت کنید. روایات بازگو می‌کنند، وقتی اذان گفته می‌شد پیامبر خدا (صلى الله عليە وسلم) بلافاصله دست از کار می‌شستند و چنان در اندیشه‌ی نماز غرق می‌شدند که گویی کسی را نمی‌شناختند!

«حَیَّ عَلَی الفَلاحِ»: زمان را برای کسب «فلاح» از دست ندهید. «فلاح»، موفقیّت و رستگاری است ... و موفقیّت و رستگاری از طریق نماز، به دست می‌آید. لذا مطلوب است که پس از اذان، مسلمان کارهایش را فروگذارد و بگوید: «نماز دارم» نه این که نماز را فروگذارد و بگوید: «کار دارم»!

می‌دانیم که بعد از اذان، نماز با «اِقامه» آغاز می‌شود. اقامه همانند آخرین هُشدار (Last call) فرودگاه برای سوار شدن مسافران هواپیما است. نماز – چنان که پیش‌تر گفته شد – عروج و پرواز روحانی است و اقامه نیز آخرین اعلام به حاضران در صفوف نماز جماعتِ مسجد جهت آماده شدن برای عروج و سفر روحانی می‌باشد تا مبادا کسی از سفر جا بمانَد! هم چنان که اهتمام ندادن به هُشدار آخر فرودگاه موجب می‌گردد مسافر از پرواز جا بماند، اهتمام ندادن به اِقامه نیز موجب جا ماندنِ نمازگزار از پرواز با جماعت نمازگزاران در آسمان معنویت خواهد گشت! ... بی‌گمان محروم شدن از نعمت بسیار بزرگی است اگر کسی به غفلت در جای خود بمانَد و دیگران در آسمانِ ایمان و معنویت، اوج بگیرند!

ما با ادای نماز، دومین رُکن اسلام یعنی «اقامه‌ی نماز» را نیز استوار می‌سازیم.

اذان در واقع به این معنی است که خدای بزرگ از فراز هفت طبقه‌ی آسمان ما را فرامی‌خواند که به خانه‌اش برویم ... و این عیب بسیار بزرگی است که نِدای خداوند را لبّیک نگوییم و هم چنان به کارهای روزمرّه‌ی خود مشغول باشیم!



[1] . فراخوان - مطرح شده در سوره‌ی حج: «وَأَذِّن فِي ٱلنَّاسِ بِٱلۡحَجِّ يَأۡتُوكَ رِجَالٗا وَعَلَىٰ كُلِّ ضَامِرٖ يَأۡتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٖ» (حج- 27)- برای حج با آن چه در این جا مدّ نظر مؤلف است، تفاوت دارد. (مترجم)

[2] . عبداللّه بن زید ابن عبد ربّه انصاری: از بزرگان اصحاب که در پیمان عَقَبه و جنگ بدر شرکت داشته و سال 32 هجری وفات کرده است. (مترجم)

[3] . ابوداود- 499 و ابن‌ماجه- 706 و مسلم- 379 و ترمذی- 189

[4] . «سعدی» در باب چهارم گلستان در حکایتی طنز می‌گوید: «شخصی در مسجد شهر سنجار به تطوع بانگ نماز گفتی به آدابی که مستعمان را از او نفرت بودی. صاحبِ مسجد امیری بود عادل و نیک سیرت نمی‌خواستش آزرده کردن. گفت: ای جوان! مر این مسجد را مؤذنان قدیمند و هر یکی را پنج درم تو را ده دینار می‌دهم تا به جایی دیگر بروی. بر این اتفاق کردند و برفت. بعد از مدتی بازآمد و گفت: ای امیر! بر من حیف کردی که به ده دینار از این بُقعه به در کردی آن جا که رفته‌ام، بیست دینارم می‌دهند تا جای دیگر روم و قبول نمی‌کنم. امیر بخندید و گفت: زنهار نستانی تا به پنجاه دینار راضی شوند!». در باب دوم نیز می‌گوید:

آواز خوش از کام و دهان و لبِ شیرین             گر نغمه کند ور نکند، دل بفریبد

ور پرده‌ی عُشّاق و خراسان و حجاز است         از حنجره‌ی مُطربِ مکروه، نزیبد» (مترجم)

[5] . اشاره به آیه‌ی: «وَرَفَعۡنَا لَكَ ذِكۡرَكَ» (شرح- 4).    

[6] . احمد- 16344

[7] . مسلم- 387

[8] . شارحان در بیان معنای این حدیث، بسیار  گفته‌اند اما شاید نزدیک‌ترین معنای آن به واقع این باشد که اشتیاقشان برای رؤیت بهشت و داخل شدن به بهشت بیش‌تر از دیگران است. (مترجم)

[9] . بخاری- 914

[10] . سنّت این است که بعد از شنیدن «حَیَّ عَلَی الصَّلاةِ» و «حَیَّ عَلَی الفَلاحِ» گفته شود: «لا حَولَ و لا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ». دو عبارت «حَیَّ عَلَی الصَّلاةِ» و «حَیَّ عَلَی الفَلاحِ»، فرمانی هستند که باید اجرا شوند و تکرار آنها از سوی شنونده، نادرست است مطلوب این است که بلافاصله آماده‌ی نماز و حرکت به سوی مسجد شویم اما چون هیچ حرکتی جز به یاری و اعطای نیرو از جانب خدا ممکن نیست، اظهار می‌نماییم: «لا حَولَ و لا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ». (مترجم)

 1352

موضوع مرتبط

نماز برنامه‌ی زندگی

مدرسه‌ی نماز

تمثل یافتن نماز

اقامه‌ی نماز

آثار حرکات نماز

سلام بر خدا

در مقام سجده

حمد خداوند

مقام رکوع در نماز

نماز، قراردادى با خدا

123