عبدالله بن رواحه (رضی الله عنه)

نامش عبدالله بن رواحه بن ثعلبی است، از انصاریان و از خزرجیان است.

عبدالله جزء اولین دسته از انصاریان بود که مسلمان شد، همچنین جزء یکی از دوازده نقیب(رئیس) بیعت عقبه بود.

عبدالله در غزوه های بدر و اُحد و خندق و حدیبیه و حج عمره بعد از صلح حدیبیه هم  شرکت کرد، عبدالله زمانی که به جنگ می رفت، اولین کسی بود که به راه می افتاد و در بازگشت نیز آخرین کسی بود که برمی گشت.

زمانی که پیامبر() قصد داشتند بعد از غزوه اُحد به بدر برود که در آنجا قرار بود با قریشیان روبرو شوند، عبدالله را بعنوان مسئول مدینه قرار داد تا زمانی که برمی گردند.

در غزوه خندق زمانی که خندق را کندند، پیامبر() نیز خود شرکت کردند و خاکها را جابه جا می کردند و به همراه کار یکی از شعرهای عبدالله بن رواحه را تکرار می کردند.

در حج عمره بعد صلح حدیبیه ، عبدالله همراه با پیامبر() به عمره رفت و شرکت کرد، در آنجا وقتی که همراه با پیامبر() راه می رفت شعر می گفت ، عمر بن خطاب گفت : ای ابن رواحه در خانه خدا و در حضور پیامبر() شعر می خوانی؟ پیامبر() فرموند (رهایش کن ای عمر، سوگند به کسی که جانم در دست اوست، سخنانش از تیرخوردن برایشان سخت تر است یعنی قریشیان).

یکبار عبدالله بن رواحه به یکی از دوستانش گفت : بیا تا لحظه ای با ایمان باشیم، دوستش گفت: مگر ما با ایمان نیستیم؟ عبدالله گفت: بله هستیم، اما بیا یاد خدا کنیم تا ایمانمان بیشتر شود.

همسر عبدالله می گفت: عبدالله هروقت می خواست از منزل خارج  شود دو رکعت نماز می خواند،  وقتی هم که به منزل باز می گشت، دورکعت نماز می خواند ، همیشه به این روال بود و هیچ وقت این را فراموش نمی کرد.

یک بار عبدالله بن رواحه درحال رفتن به مسجد بود، به مسجد نزدیک شد و صدای پیامبر() را شنید که خطبه می دهد و فرمایند (بنشینید ) ، عبدالله نیز در بیرون  نشست، بعدا که این موضوع به گوش پیامبر() رسید، به عبدالله فرمودند (خداوند متعال اطاعت تو را از پیروی تو از الله و پیروی رسولش بیشتر کند).

ابودرداء می گوید: بعضی اوقات که با پیامبر() بیرون می رفتیم ، آن روز هوا خیلی گرم می شد، کسی نمی توانست روزه بگیرد بجز پیامبر() و عبدالله بن رواحه.

عبدالله بن رواحه در غزوه مؤته شرکت کرد و درآن شهید شد.

زمانی که مسلمانان به خاک شام رسیدند و با خبر شدند که لشکر دشمن زیاد است و آمدن هِرقل به همراه سپاهی را هم مطلع شدندکه در آن منطقه بود، گفتند که بهتر است برای پیامبر() نامه بفرستیم و ببینیم ایشان چه دستوری صادر می کنند، اما عبدالله بن رواحه مسلمانان را تشویق کرد که به حرکت خود ادامه دهند، پس به حرکت خود ادامه دادند تا به موته رسیدند.