عبدالله بن زُبیر(رضی الله عنه)

نامش عبدالله بن زبیر بن عوام اسدی است، یکی از اصحاب جوان اطرف پیامبر() بود، پدرش جزء یکی از اصحاب معروف پیامبر() بود و یکی از ده نفری بود که به ایشان مژده بهشت داده شده است.

نام مادرش أسماء دختر ابوبکر بود، أسماء دختر ابوبکرصدیق که یکی از زنان مؤمن و متّقی و خواهر بزرگ عایشه اُم المؤمنین است.

عبدالله بن زبیر در اولین سال هجری بدنیا آمد و اولین فرزند مهاجرین بود که بعد از هجرت به مدینه بدنیا آمد.

عبدالله تقریبا هفت یا هشت ساله بود که پدرش زبیر او را نزد پیامبر()  برد که با ایشان بیعت کند، پیامبر() که عبدالله را دید که به سمت او می آید تبسمی بر لبانش نقش بست و از وی بیعت گرفت.

عبدالله در زمان خلافت ابوبکر صدیق هنوز سن کمی داشت، در آن مدت و بعدا هم خاله اش عایشه به وی بسیار محبت می کرد و همزمان او هم از دانسته های ام المؤمنین عایشه بسیار بهره می گرفت، عروه برادر عبدالله میگوید: عزیزترین شخص نزد عایشه بعد از پیامبر() و ابوبکر صدیق، عبدالله بن زُبیر بود.

در جنگ یرموک پدر عبدالله وی را با خود برد تا فرامین و شیوه های جنگی را بیاموزد و در آنجا دو نفر را مسئول محافظت از وی قرار داد.

یکبار عمر بن خطاب از داخل کوچه ایی عبور میکرد که تعدادی کودک در آنجا بازی میکردند وعبدالله نیز داخل آنها بود ،کودکان همه فرار کردند جز عبدالله  ، عمر بن خطاب گفت: تو چرا فرار نکردی؟ عبدالله گفت: خطایی مرتکب نشده ام تا از تو بترسم، کوچه هم آنقدر تنگ نیست که من راهت را برایت باز کنم.

عبدالله در زمان خلافت عثمان بن عفان در جنگ ها و فتوحات شرکت کرد، همچنین درآن حمله ای که به فتح قسطنطنیه انجام شد نیز شرکت کرد، همچنین او یکی از شرکت کنندگان فتوحات آفریقا بود.

 همچنین عبدالله ، جزء کسانی بود که نسخه های قرآن را دوباره نوشتند.

زمانی که عثمان بن عفان محاصره شده بود، عبدالله بن زبیر همراه با ابن عمر و حسن و حسین و مروان و ابوهریره و تعدادی دیگر ایستادند تا از خلیفه محافظت و دفاع کنند، عبدالله چندین تیر و شمشیر به بدنش اصابت کرد.

عبدالله به همراه پدرش زبیر در جنگ جمل شرکت کرد،  بعد از جنگ هم مشغول به پس دادن بدهی های پدرش شد.

زمانی که معاویه بن ابوسفیان فوت کرد ، یزید نامه ایی را برای ولید بن عقبه که در آن زمان والی مدینه بود فرستاد ، از او خواست که برای او بیعت بگیرد، عبدالله جزء کسانی بود که راضی نشد با او بیعت کند.

  بعد از وفات معاویه بن یزید، عبدالله از طرف حجاز خلافت خود را اعلام کرد، اما خیلی زود سپاه امویه به فرماندهی حجاج، به سرزمین تحت حکومت وی حمله شد و عبدالله و حکومتش را از بین بردند.

کشته شدن عبدالله در اواسط جمادی الاول سال هفتاد و سه هجری اتفاق افتاد.

عبدالله بن زبیر آنقدر مشغول عبادت بود که کتابهای تاریخی دهها روایت را درباره عبادت وی نوشته اند، روزه گرفتن و نماز شب هایش، بعنوان نمونه ایی کمیاب از وی نام برده شده است.