ثابت بن قیس (رضی الله عنه)

نامش ثابت بن قیس بن شمّاسه است، یکی از اصحاب معروف انصاریان و خطیبشان نیز بود، همچنان که در خدمت پیامبر () خطیب بود.

ثابت در غزوە احد و غزوە های دیگر هم شرکت کرد و تا بعد از فوت پیامبر() هم در قید حیات بود.

همچنین ثابت بن قیس نویسندە پیامبر()  بود .

زمانی که گروهی از تمیم خدمت پیامبر() آمدند ، یکی از آنان  بلند شد و سخنرانی قوی ارائه کرد، پیامبر () هم به ثابت بن قیس فرمود: بلند شو و جوابش را بدە ، ثابت هم بلند شد و با یک سخنرانی قویتر جوابش را داد.

یک بار پیامبر() حال ثابت بن قیس را جویا شد و فرمود (چه کسی خبری از قیس برایم می آورد)، مردی گفت: من ای پیامبرخدا() خبرش را برایتان جویا می شوم ، آن شخص به خانه ثابت رفت و دید که او خیلی غمگین و اندوهگین در خانه نشسته است ، پرسید چه شده چرا این چنین هستی؟ ثابت گفت: من در خدمت پیامبر() صدایم را از صدای پیامبر() بلندتر می کردم، هر کس مرتکب چنین عملی شود اعمال نیکش باطل می شود و جایش در دوزخ است ، آن شخص برگشت و نزد پیامبر() رفت و ماجرا را برای ایشان تعریف کرد ، پیامبر () آن شخص را دوباره نزد ثابت فرستاد و فرمود: برو نزدش و به او بگو ( تو از اهل دوزخیان نیستی، بلکه از اهل بهشتیان هستی) .

انس بن مالک می گوید: ثابت بن قیس را می دیدم که در میان ما رفت و آمد می کرد و ما هم می دانستیم که از اهل بهشت است.

پیامبر() می فرمود (ثابت بن قیس مرد خوبیست).

زمانی که مُسیلمه نزد پیامبرخدا() آمد و شرطی را گذاشت که پیامبر() بعد از خودش نبوت را به او بدهد و پیامبر() قبول نکرد ، پیامبر() فرمود( این ثابت است که به جای من جوابت را می دهد).

ثابت در زمان خلافت ابوبکر صدیق درجنگ یمامه علیه مرتدین جنگید و در آن شهید شد.

ماجرایی که بعد از کشته شدنش نقل شده چنین می گوید که زمانی که ثابت بن قیس بن شمّاس کشته شد زرە گرانبهایی به تن داشت، یکی  از مسلمانان آمد و آن را برای خود برد، بعدا ثابت به خواب یکی از مسلمانان رفت و به او گفت یک وصیت دارم اما خواهش می کنم بعدا نگویی که یک خواب بودە و آن را فراموش کنی ، من دیروز وقتی که کشته شدم یکی از مسلمانان آمد و زرە تنم را با خودش برد و خانه اش در آن سوی شهراست و در آنجا به این شکل پنهانش کردە است، برو نزد خالد و از او بخواه کسی را بفرستد و زرە مرا پس بگیرد، زمانی که به مدینه رفتی نزد خلیفه پیامبر() ببر و بگو: من فلان بدهی و فلان بدهی را به گردن دارم و فلان بردەام را هم آزاد کنید، پس آن شخص رفت و همه را انجام داد و خلیفه هم به وصیتش عمل کرد ، این هم تنها وصیت بعد از مرگ است که به آن عمل شدەاست.