نامش عبدالله بن مسعود بن غافل هذلی است، یکی از اصحاب معروف پیامبر(ﷺ)است و در بین اصحاب پیامبر(ﷺ) او یکی از افرادی است که احادیث زیادی را از پیامبر(ﷺ) نقل کرده است.
عبدالله بن مسعود شخصی با اندامی لاغر و قد کوتاهی بود، لباسهای سفید می پوشید و عطرهای خوش بو استفاده می کرد.
ابن مسعود جزء اولین دسته ایی بود که مسلمان شد، خیلی زودتر از عمر بن خطاب مسلمان شد.
ابن مسعود بعد از پیامبر(ﷺ) اولین کسی بود که بصورت آشکار در مکه قرآن خواند.
همچنین جزء آن دسته از مسلمانانی بود که به حبشه هجرت کرد ، بعدا از حبشه به مکه بازگشت و سپس به سمت مدینه هجرت کرد.
ابن مسعود در غزوه بدر شرکت کرد، در غزوه احد نیز شرکت کرد و نقش بسیار مهمی ایفا کرد، بخصوص زمانی که مسلمانان در اطراف پیامبر(ﷺ) پراکنده شدند، وی یکی از کسانی بود که نزد پیامبر(ﷺ) باقی ماند.
همچنین در غزوه خندق و بیعت رضوان و همه غزوه های بعدی شرکت کرد.
ابن مسعود در سفرها و هجرت های پیامبر(ﷺ) همراه ایشان بود و به پیامبر(ﷺ) خدمت می کرد، کفشهای پیامبر(ﷺ) را بر می داشت و زیر بغل می گذاشت ، عصای پیامبر(ﷺ) را به دست ایشان می داد.
ابوموسی اشعری می گوید: من و برادرم از یمن به مدینه بازگشتیم، مدتی در آنجا ماندیم، ابن مسعود و مادرش آنقدر به خانه پیامبر(ﷺ) می آمدند، ما فکر می کردیم ایشان جزء اهل بیت پیامبر(ﷺ) هستند.
ابن مسعود آنقدر همراه پیامبر(ﷺ) بود بطوری که خود می گفت سوگند به خدایی که هیچ معبودی جز از او نیست، هر آیه ایی که از قرآن نازل شده دقیقا می دانم در کجا نازل شده ، هرآیه ی از قرآن که نازل شده می دانم در چه رابطه نازل شده است ، اگر بدانم در دنیا کسی هست که بیشتر از من با قرآن آشناست و امکان داشته باشد با سواری شتر نزدش بروم ، می رفتم.
ابن مسعود به حدی در قرآن خواندن مهارت داشت بطوری که پیامبر(ﷺ) می فرمودند، هرکس دوست دارد قرآن را به زیبایی تلاوت کند، پس به شیوه ابن اُم عبد یعنی ابن مسعود قرآن بخواند.
ابن مسعود در دوران خلافت ابوبکر صدیق نیز نقش خود را ایفا کرد، از جمله در جنگ یرموک شرکت کرد.
روزی ابن مسعود نزد عمر بن خطاب آمد و مردم دور او جمع شدند، عمر بن خطاب لبخند زد و با ابن مسعود مشغول صحبت شدند و با دیدن ابن مسعود خیلی خوشحال شده بود و برایش تبسم می کرد، زمانی که ابن مسعود رفت، عمر بطور مکرر او را نگاه می کرد و می گفت او کوزه ای پر از علم است.
سرانجام ابن مسعود در مدینه و در سال سی و دو هجری وفات کرد، شصت و سه سال سن داشت.
ابوموسی اشعری می گفت: شرکت در یکی از جلسات ابن مسعود از کار یک سال نزد من باارزش تر بود.