نامش عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب هاشمی است. کنیه اش ابوالعباس بوده و پسرعموی پیامبر(ﷺ) و یکی از عالمان در میان اصحاب پیامبر(ﷺ) است.
عبدالله بن عباس در درّه بنی هاشم و در زمان اوج فشار قریشیان بر پیامبر(ﷺ) و مسلمانان بدنیا آمد.
ابن عباس در مکه، نزد پدر و مادرش بزرگ شد ، درهمانجا ماند تا فتح مکه که به خدمت پیامبر(ﷺ) رفت و به مدت سی ماه در خدمت پیامبر(ﷺ) بود.
ابن عباس می گوید: یکبار پیامبر(ﷺ) مرا به تندی در آغوش گرفت و فرمود (خدایا او را در قرآن عالم بگردان).
ابن عباس می گوید: روزی با پدرم نزد پیامبر(ﷺ) بودیم، مردی نزد پیامبر(ﷺ) بود و با همدیگر گرم صحبت بودند، پیامبر(ﷺ) به پدرم پشت کرده بود، نزد ایشان بیرون آمدیم و پدرم گفت: پسر عزیزم دیدی پسرعمویت چطور به من پشت کرده بود؟ من نیز گفتم: پدر جان کسی نزد رسول الله(ﷺ) بود آنها با هم مشغول صحبت کردن بودند، بنابراین ما دوباره نزد پیامبر(ﷺ) برگشتیم، پدرم گفت: ای پیامبرخدا (ﷺ) ما به اینجا آمدیم و بازگشتیم و من هم این سخنان را به عبدالله گفتم و او می گوید که کسی نزد شما بوده است و با هم سخن می گفتید، آیا کسی نزد شما بود؟ پیامبر(ﷺ) فرمودند ای عبدالله آیا تو او را دیدی؟ گفتم: بله، فرمودند (آن شخص جبرئیل بود و من به دلیل حضور او متوجه حضور تو نشدم ).
عمر بن خطاب در دوران خلافت خود با ابن عباس خیلی صمیمی و نزدیک بود و خیلی با ایشان مشورت می کرد و به نظرات ایشان خیلی اهمیت می داد ، به همین خاطر یک بار بعضی از مهاجرین از خلیفه گله مند شدند که چرا ابن عباس را بیشتر از آنان به خود نزدیک می کند.
ابن عباس در دوران خلافت عمربن خطاب و عثمان بن عفان نیز فتوا صادر می کرد.
در سپاه عبدالله بن سعد در فتوحات آفریقا شرکت کرد .
اهل مدینه از ایشان خواستند که سرپرستی کاروان حجشان را بر عهده بگیرد، ایشان نیز نزد خلیفه عثمان بن عفان رفت و موضوع را بیان کرد ، تا ابن عباس به حج رفت و بازگشت، دید که خلیفه کشته شده است.
در خلافت علی بن ابوطالب نیز، ابن عباس طرفدار و حامی خلیفه بود.
همچنین ابن عباس در جنگ خوارج نیز شرکت کرد و حامی بزرگ علی بن ابوطالب بود.
ابن عباس در جامعه اسلامی از ارزش و احترام خاصی برخوردار بود، یکبار معاویه به سفر حج رفت و ابن عباس نیز با ایشان بود، مردم وقتی که باخبر شدند ابن عباس نیز آمده است، نیمی از آنان با کاروان ابن عباس رفتند و نیم دیگر در کاروان معاویه بودند، چون مردم می خواستند که از علم و دانش ابن عباس بهره مند شوند.
سرانجام عبدالله در منطقه طائف در سال شصت وهفت یا شصت وهشت هجری وفات کرد، آن وقت هم سنش هفتاد و دو سال بود،ابن الحنفیه هم بر روی جنازه ایشان نماز خواندند.
ابن عباس شخصی نیرومند و قدبلند بود، بسیار خوش هیلکل بود، حنا استفاده می کرد، لباسهای زیبا می پوشید و همیشه خوش بو بود ، سفید پوست هم بود.
عبدالله بن عباس احترام زیادی را برای اصحاب پیامبر(ﷺ) قائل بود، آنها نیز به ابن عباس احترام زیادی می گذاشتند.
خود می گوید: گاهی اوقات بخاطر یک موضوع از سی نفر از اصحاب پیامبر(ﷺ) سوال می پرسیدم .