نامش سعد بن عُباده بن دولَیم است، از انصاریان و از خزرجیان است .
سعد یکی از شرکت کنندگان بیعت عقبه و یکی از دوازده نقیب پیامبر(ﷺ) بود .
یک بار سعد به مکه رفت و در آنجا مردم مکه سعد را گرفتند و حسابی او را کتک زدند، آنقدر او را کتک زدند که تمام بدنش خون آلود شده بود ، شخصی نزد او آمد و گفت خانه خراب کسی را در مکه نمی شناسی که به تو پناه بدهد؟ او نیز گفت : خیر، اما قبلا عاص بن وائل به مدینه می آمد و ما به او احترام می گذاشتیم ، یکی در آنجا حضور داشت بنام عدّی بن قیس ، گفت نام پسر عموی مرا برد، به خدا سوگند نمی گذارم کسی به او نزدیک شود، پس او را رها کردند.
هنگامی که پیامبر(ﷺ) به مدینه آمد، سعد هر روز مقداری گوشت و تریت (آبگوشت) برای پیامبر(ﷺ) می فرستاد، پیامبر(ﷺ) به منزل هرکدام از همسرانش که می رفت، سعد یک کاسه برایشان می فرستاد.
سعد یکی از شرکت کنندگان غزوه بدر بوده است.
تنها یک سال از هجرت پیامبر(ﷺ) به مدینه گذشته بود که پیامبر(ﷺ) با عجله از مدینه خارج شده و سعد را مسئول شهر مدینه کرد.
هنگامی که مادر سعد وفات کرد، سعد در آنجا حضور نداشت، بعد از آنکه بازگشت باخبر شد که مادرش فوت کرده است، نزد پیامبر(ﷺ) رفت و گفت ای پیامبر خدا(ﷺ) مادرم وفات کرده و من اینجا نبودم ، آیا اگر صدقه ایی دهم سودی برای مادرم دارد؟ پیامبر(ﷺ) فرمودند(بله) ، سعد گفت پس شما شاهد باشید که این باغ را بعنوان صدقه می دهم برای مادرم.
سعد در حق اهل صفّه خیلی نیکوکار بود و هر روز تعداد زیادی از آنها را به خانه می برد و به آنها غذا می داد.
یک بار سعد بن عباده مریض شد، پیامبر(ﷺ) همراه با عبدالرحمن بن عوف و سعد بن ابی وقاص و عبدالله بن مسعود برای ملاقات نزد او آمدند، پیامبر(ﷺ) ازگوشه ایی او را دید و فرمود تمام شده؟ گفتند: خیر ای پیامبر خدا(ﷺ)، پیامبر(ﷺ) گریست ، مردم که دیدند پیامبر(ﷺ) گریه می کند آنها نیز گریه کردند، پیامبر(ﷺ) فرمود (آیا نشنیده اید که خداوند متعال به خاطر اشک چشم و غم و غصه درون کسی را عذاب نمی دهد، ولی مردم را به خاطر این عذاب میدهد یا به مردم رحم می کند، پس به زبانش اشاره کرد، مرده با گریه اقوام برایش عذاب می کشد).
در بعضی از روایات آمده که سعد بن عباده حاضر نبوده به ابوبکر بیعت بدهد و تلاش کرده تا انصاریان را پیش ببرد و تا آخرین لحظه زندگی اش نیز به ابوبکر بیعت نداده، اما این گفته از حقیقت به دور است و تنها برای به هم ریختن تاریخ اسلام است، وگرنه چه گذشته سعد و چه اسناد معتبر ثابت می کند که این گفته صحت ندارد .
سعد بعدا به دمشق رفت و در آنجا ماندگار شد و سرانجام در حوران وفات کرد، در مورد سال وفاتش دو نظریه وجود دارد یکی در سال چهاردهم هجری در حوران و دیگری در سال شانزدهم هجری وفات کرده است.