نامش اُسامه بن زید بن حارث کلبی است، پدرش زید یکی از اصحاب محبوب پیامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) بود که در جنگ مؤته شهید شد ، مادرش نیز اُم اَیمن حبشی بود که مادر شیری پیامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) نیز بود .
اسامه در دوران اسلام به دنیا آمد ، زمانیکه پیامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) وفات فرمودند ، او بیست سال سن داشت ، همچنین به عزیز پسر عزیز مشهور بود ، همچنین به عزیز پیامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) شناخته شده بود.
پیامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) می فرمود : (اسامه بن زید نزد من عزیز ترین شخص است یا یکی از عزیزترین اشخاص نزد من است و امیدوارم نزد شما هم از اشخاص خوبتان باشد، پس شما نیز با او مهربان باشید).
پیامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) اسامه و حسن فرزند دخترش را بغل می کرد و یکی را روی زانویی می گذاشت و یکی دیگر را هم روی زانوی دیگرش، می فرمود (خدایا من این دو را دوست دارم پس تو نیز آنان را دوست داشته باش).
در حج پیامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) اسامه نیز همراهشان بود و با لباسش برای پیامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) سایبان درست می کرد.
اسامه بن زید می گوید روزی در یکی از جنگها با یکی از مسلمانان با شخص کافری رو به رو شدیم، وقتی شمشیرمان را بلند کردیم او گفت اشهد أن لا اله الا الله، ولی ما رهایش نکردیم و او را کشتیم، زمانی که نزد پیامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) برگشتیم ماجرا را برایشان تعریف کردیم ، ایشان فرمودند ای اسامه پس با لا اله الا الله چکار می کنی ؟ گفتم ای پیامبر خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) او بخاطر پناه دادن و ترس از کشتن این را گفت ، آنگاه پیامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود :( آیا تو قلبش را شکافتی تا ببینی راست می گوید یا دروغ می گوید).
در فتح مکه زمانی که پیامبر خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) وارد کعبه شد، یکی از کسانی که با ایشان وارد شد ، اسامه بن زید بود.
در جنگ حُنین زمانی که اول مسلمانان شکست خوردند ، تعدادی از اصحاب اطراف پیامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) ماندند ، یکی از آنان اسامه بن زید بود.
پیامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) قبل از وفاتش تصمیم گرفتند که به رومیان حمله شود ، به این خاطر سپاهی تشکیل داد که فرماندهان بزرگی همچون عمر بن خطاب هم در آن بود ، اسامه را صدا زد و به او فرمود ( برو به جایی که پدرت در آن کشته شده و آنان را زیر پای اسبها قراربده ، پس من تو را مسئول این سپاه منصوب کردم).
اما اسامه زود نرفت ، چون خبر بیماری پیامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) را شنیده بود ، بعدا در دوران خلافت ابوبکر صدیق سپاهی با فرماندهی اسامه به راه افتاد و سرانجام پیروز هم شدند .
زمانی که در بین اصحاب فتنه بوجود آمد ، اسامه یکی بود از کسانی که کناره گیری کرد و در فتنه مشارکت نداشت ، چون قبلا با خدای خود عهده کرده بود که دستش به خون کسی که کلمه لا اله الا الله را به زبان آورده ندهد ، یعنی درمقابل هیچ مسلمانی نجنگند.
اسامه در اواخر دوران عصر معاویه بن ابوسفیان وفات کرد.
چندها حدیث از پیامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) نقل کرده و اصحابی همچون ابوهریره و ابن عباس و ابو سعید خُدری به نقل از اسامه احادیث پیامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) را بازگو کرده اند.