زندگی کنونی ما مملو از شلوغی و دشواری و خستگی است و همهی ما نیاز داریم هر از گاهی در ایستگاهها توقف کنیم و به استراحت بپردازیم و انرژی از دست رفته را بازیابیم.
بسیاری از ما زمان استراحت را به هنگام غذا خوردن یا تماشای تلویزیون و یا مطالعهی روزنامه و یا مصاحبت با یاران و ... موکول میکنیم و به هر حال هر کس به گونهای میآساید و به روشی دنبال آرامش و آسایش میگردد! اما پیامبر خدا (صلى الله عليە وسلم) هر وقت خسته میشدند و احساس فشار روانی میکردند، سراغ نماز میرفتند و به «بِلال» میفرمودند: «أقِمِ الصَّلاةَ أَرِحنا بِها[1]: برای نماز اذان بگو و ما را با آن آسوده گردان». اهل ایمان همانند کودکی که هنگام احساس ترس و درماندگی به آغوش مادرش پناه میبَرَد، در مشقّات زندگی به حضور پروردگارشان پناه میبرند و از طریق نماز و نیایش با او به راحتی و آسودگی میرسند و بار مشکلات را بر جانشان سبک میسازند. این در حالی است که ما میگوییم: «از دستِ نماز راحت شویم و غذایمان را بخوریم ... هزار تا کار داریم و نماز هم نخواندهایم»! بدیهی است که وقتی نماز بیگاری و یک بار سنگین تلقی شود، کارکرد واقعیش را نخواهد داشت و نماز خواندن با اِکراه و صِرفاً به عنوان رفع تکلیف، حاکی از نفهمیدن روح نماز است و اگر روح نماز درک نگردد، نماز مایهی راحت و آسودگی درون نخواهد بود.
نماز باید ایستگاهی برای آسودگی روان و تجدید قوای درون باشد. در روایت آمده است که پیامبر خدا (صلى الله عليە وسلم) در هنگام نگرانی، نماز میخواندند[2]. خدای متعال نیز فرمودهاند: «وَٱسۡتَعِينُواْ بِٱلصَّبۡرِ وَٱلصَّلَوٰةِ[3]: از صبر و نماز کمک بخواهید». ولی آیا ما یاد گرفتهایم هنگام روبه رو شدن با مشکلات و بحرانها به نماز پناه ببریم؟ ... و با نماز به آسودگی برسیم؟
نماز، شارژری (Battery charger) است که شبانهروز به آن نیاز داریم و باید به وسیلهی آن انرژی روحی از دست رفتهی خود در خلال قضایا و مشکلات زندگی را بازیابیم. صبح که ابتدای روز است و هنوز اتّفاق خاصی رخ نداده است، دو رکعت نماز میخوانیم و تا وقت نماز ظهر که یک زمان نسبتاً طولانی است، نماز مقرّر نشده است و شارژ روحی ما کفایت میکند. هنگام ظهر چهار رکعت نماز میخوانیم تا انرژی روحی از دست رفته را مجدداً به دست آوریم. فعالیتها و مشقّات کاری و معیشتی به تدریج در طول روز بیشتر میشوند و لذا زمان نمازها نزدیکتر به هم هستند و به عبارت دیگر، زودتر به شارژ روحی و بازیابی آرامش درونی نیاز پیدا میکنیم. فاصلهی زمانی نماز ظهر تا عصر نصف فاصلهی زمانی صبح تا ظهر و فاصلهی زمانی نماز مغرب تا عشاء نصف فاصلهی زمانی نماز عصر تا مغرب است. یعنی هر چه فعالیت ها و مشکلات زندگی بیشتر میشوند، به شارژ روحی بیشتری نیاز داریم. پس نماز میخوانیم تا پیوسته از جهت روحی و روانی، قوی بمانیم. نماز مایهی تقویت روحی نمازگزار و وسیلهی دستیابی او به آرامش و آسودگی روانی است. بنا بر این اقتضا مینماید با فرارسیدن وقت نماز، مشغلهها را کنار بگذاریم و به وضع روحی خود سر و سامان دهیم. نمازهای سنّت (نوافل) فرایند شارژ روحی را تقویت و تسریع میکنند. نماز بهترین سیستم حفاظتی و راهکار ورزیده کردن اعصاب و روان است.
بنا بر روایات صحابه گهگاه از درد شکم و پا و سر به نزد پیامبر (صلى الله عليە وسلم) شکایت بردهاند اما هرگز از درد قلبی و روانی شاکی نبودهاند و اساساً در میان صحابه کسی گرفتار استرس روانی و افسردگی نبوده است. اصحاب پیامبر (صلى الله عليە وسلم) با داشتن یک دینار و یک مشت آرد جو یا یک دانهی خرما، احساس آرامش و آسودگی کردهاند و هیچ گاه در مقابل مشکلات و سختیها به زانو در نیامدهاند و دچار فروپاشی نشدهاند و حاضر نبودهاند زندگیشان را با شاهان معاوضه کنند! به خدا قسم اگر شرایط معیشتی اصحاب برای ما پیش میآمد، ضجه و فریاد اعتراضمان به آسمان میرسید و به جان هم میافتادیم ... مگر میشود یک وعدهی غذایی یا یک روز را با یک دانه خرما سپری کرد؟! باور کنید 80% بیماریهای امروز مردم، روحی-روانی هستند. گاهی بیمارِ من علیرغم طبیعی بودنِ میزان هموگلوبین (Hemoglobin) خون، اصرار میکند برایش قرص آهن تجویز کنم. تو گویی مصرف برخی از داروها دارد مثل چیزهای دیگر مُد میشود. بر اساس نتیجهی «احتمالی» یک تحقیق، کمبود ویتامین D موجب افسردگی میگردد و لذا خَیل کثیری از مردم به مصرف ویتامین D روی آوردهاند! ... مردم، بردباری و آرامش درونیشان را از دست دادهاند!
نماز اگر با متانت و با تأمل و تمرکز بر حرکات و الفاظ آن ادا گردد و نمازگزار بفهمد در برابر چه کسی ایستاده است و با چه کسی سخن میگوید، حتماً متحول میگردد و سرشار از انرژی روحی میشود.
حتی در خواب عمیق، موجی به نام دلتا (Delta wave) با فرکانس چهار هرتز از مغز ساطع میگردد اما در هنگام خشوع و رکوع و سجود، مغز در اوج آرامش است و تنش و لرزش آن به حداقل ممکن میرسد. در سجده به خاطر بالا رفتن فشار CO2 خون، عروق مغزی متسع میشوند و در نتیجه خون بیشتری به مغز میرسد و لذا نمازگزار در حالت سجده بیش از همیشه احساس آرامش و راحتی میکند و خدای متعال نیز سجده را وسیلهی تقرّب به خود معرفی میکند: «كَلَّا لَا تُطِعۡهُ وَٱسۡجُدۡۤ وَٱقۡتَرِب[4]: اطاعتش مکن و به سجده برو و نزدیک شو». پیامبر خدا (صلى الله عليە وسلم) هم فرموده است: «أقربُ ما یکون العبدُ مِن ربِّه وهوَ ساجِدٌ فاکثِروا الدُّعاءَ[5]: نزدیکترین حالت بنده به پروردگارش وقتی است که به سجده میرود پس در سجده بسیار دعا کنید».
اگر نماز و نیایش نباشد، انسان تعادلش به هم میخورد. خدای متعال میفرماید: «إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ خُلِقَ هَلُوعًا: انسان هَلوع آفریده شده است» و در تفسیر هَلوع بودن انسان میفرماید: «إِذَا مَسَّهُ ٱلشَّرُّ جَزُوعٗا. وَإِذَا مَسَّهُ ٱلۡخَيۡرُ مَنُوعًا»یعنی وقتی با مشکلات و ناملایمات روبه رو میشود، به جَزَع و فَزَع میافتد و مثلاً در شرایط کنونی از کمبود و گرانی و پرداخت نشدن حقوق و مشقّات عیالواری و ... فریاد سر میدهد و متقابلاً آن گاه که ثروتمند میگردد، دچار خسّت میشود و پیوسته از فقیر شدن بیم دارد و وقتی از او کمک مالی میخواهند، میگوید: دست و بالم تنگ است و اصلاً وضعیت خوبی ندارم! و سعی میکند داراییهاش را کتمان کند. به عبارت دیگر، در خوشی و ناخوشی تعادل ندارد. خدای متعال میفرماید تنها نمازگزاران هستند که در تمام حالات متعادلند: «إِلَّا ٱلۡمُصَلِّينَ. ٱلَّذِينَ هُمۡ عَلَىٰ صَلَاتِهِمۡ دَآئِمُونَ[6]». اما این که ما نماز میخوانیم و به تعادل روانی نمیرسیم، حتماً در نماز خواندنمان خللی وجود دارد و نشان میدهد که ما نماز را به درستی نمیفهمیم! خدای متعال در یک حدیث قُدسی میفرمایند: «یا ابنَآدم! تَفَرَّغ لِعبادتی أملَأُ صَدرَکَ غِنیً و أَسُدَّ فَقرَکَ[7]: ای بنیآدم! برای عبادت من یکدله شو تا دلت را از بینیازی لبریز گردانم و فقرت را برطرف کنم». جیب پول را معمولاً روی قلب تعبیه میکنند! اگر جیب و قلب انسان پر باشند، بینیاز میشود و این بهروزی، محصول عبادت پروردگار است.
[2] . «کانَ النَّبیُّ (ص) إذا حَزَبَهُ أمرٌ صَلّی». (ابوداود- 1319)
[7] . ترمذی- 2466 و ابن ماجه- 4107