در مقام سجده

«سجده»، وضعیتی است که انسان در فروترین و ذلیلانه‌ترین حالت در پیشگاه آفریدگار خود به خاک می‌افتد و از او پوزش و بخشش می‌طلبد. گرچه «سجده» فروترین حالتی است که انسان اتّخاذ می‌کند اما در نزد خدا، به عنوان والاترین مقام محسوب می‌گردد[1]. پیامبر خدا (صلى الله عليە وسلم) فرموده‌اند:  «عَلَیکَ بِکَثرَةِ السُّجودِ لِلّهِ فَإِنَّکَ لا‌تَسجُدُ لِلّهِ سَجدَةً إلّا رَفَعَکَ اللّهُ بِها دَرَجَةً وَ حَطَّ عَنکَ بِها خَطیئَةً[2]: باید بسیار سجده کنید چون هر سجده‌ای که برای خداوند می‌کنید، خداوند به وسیله‌ی آن شما را یک درجه رفعت می‌بخشد و گناهی را از شما می‌زداید». یعنی با سجده علاوه بر کسب درجات رفیع معنویت، از بارِ گناهان نیز کاسته می‌شود. هر درجه‌ی رفیع تا درجه‌ی عالی‌تر نیز فاصله‌ای از زمین تا آسمان دارد. جا دارد انسان، ارزش خود را در مقام سجده دریابد. «سجده در برابر خداوند»، رفتاری است که تمام آفریدگان جهان هستی - جز بخشی از انسان‌ها که اهل سجده نیستند و یا به درستی سجده نمی‌کنند – آن را وظیفه‌ی خود می‌دانند: «أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ يَسۡجُدُۤ لَهُۥۤ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَن فِي ٱلۡأَرۡضِ وَٱلشَّمۡسُ وَٱلۡقَمَرُ وَٱلنُّجُومُ وَٱلۡجِبَالُ وَٱلشَّجَرُ وَٱلدَّوَآبُّ وَكَثِيرٞ مِّنَ ٱلنَّاسِۖ وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيۡهِ ٱلۡعَذَابُ[3]: آیا ندیده‌ای که تمام موجودات آسمان‌ها و زمین و خورشید و ماه و ستارگان و کوه‌ها و درختان و جُنبندگان و بسیاری از انسان‌ها برای خداوند سجده می‌کنند؟ البته بسیاری از انسان‌ها نیز [سجده نمی‌برند] و مستحقِ عذاب الهی گشته‌اند». در حالت سجده، بارهای منفی و متراکم مغز به زمین برمی‌گردد و «قلب» یعنی پادشاه وجود انسان، در موقعیتی بالاتر از مغز قرار می‌گیرد و به این ترتیب نشان می‌دهیم که معنویت بر اَبعاد وجودی دیگرمان تفوق دارد. تجربه ثابت کرده است آنان که اهل سجودند، فروتن‌تر هستند و آرامش درونی‌شان بیش‌تر است و طول عمر بیش‌تری دارند. خدای متعال دوست دارد بنده‌اش را در حالت سجده ببیند و لذا پیامبر خدا (صلى الله عليە وسلم) فرموده‌اند: «أمرتُ أن أسجُدَ عَلی سَبعَةِ أَعظُمٍ[4]: مأمور شده‌ام روی هفت عضو بدن سجده کنم».[5] و در جای دیگری می‌فرماید اعضای سجده چنان در نزد خدا محبوب و محترمند که آتش جهنّم در آنها نمی‌گیرد: «إذا فَرَغَ اللّهُ مِنَ القَضاءِ بَینَ العِبادِ وَ أَرادَ آن یُخرِجَ بِرحمَتِهِ مَن أَرادَ مِن أهلِ النّارِ أمَرَ اللّهُ المَلائِکَةَ أن یُخرِجوا مَن کانَ لایُشرِکُ بِاللّهِ شَیئاً مِمَّن أَرادَ اللّهُ ان یَرحَمَهُ مِمَّن یَشهَدُ أن لا إلهَ إلّا اللّهُ فَیَعرِفونَهُم فی النّارِ بِأثَرِ السُّجودِ تَأکُلُ النّارُ ابنَ آدَمَ إلّا أثَرَ السُّجودِ حَرَّمَ اللّهُ عَلَی النّارِ أن تَأکُلَ أثَرَ السُّجودِ[6]: آن گاه که خداوند قضاوت میان بندگان را به پایان رسانید و اراده فرمود که با رحمت خویش بخشی از اهل آتش جهنّم را نجات دهد، به ملائکه فرمان می‌دهد کسانی را که هیچ انبازی برایش قائل نشده‌اند و در زُمره‌ی آن دسته از گواهی دهندگان لا إلهَ إلّا اللّه هستند که مورد رحمت خدا قرار می‌گیرند، از درون آتش جهنّم خارج سازند. ملائکه آنان را در میان آتش از روی اثر سجود بازمی‌شناسند. آتش جهنّم تمام بدنِ بنی‌آدم را جز اثر سجودش، می‌سوزانَد چون خداوند بر آتش جهنّم حرام ساخته است که اثر سجود را بسوزانَد». انسان در هنگام سجده بر خاک که ماده‌ی اولیّه‌ی آفرینش او است، سر می‌نهد و خاکی بودنش را فرایاد می‌آورَد و لذا پیامبر خدا (صلى الله عليە وسلم) فرموده‌اند: «أقرَبُ ما یَکونُ العَبدُ مِن رَبِّهِ وَ هُوَ ساجِدٌ فَأَکِثروا الدُّعاءَ[7]: آن حالتی که در آن بنده از همیشه به پروردگارش نزدیک‌تر است، سجده است لذا در سجده بسیار دعا کنید». سجده، جایگاه دعا و تسبیحات است. از پیامبر خدا (صلى الله عليە وسلم) در سجده یعنی در مقام قُرب الهی دعاهای بسیاری روایت کرده‌اند: «اللّهُمَّ إنّی أَعوذُ بِرضاکَ مِن سَخَطِکَ وَ بِمُعافاتِکَ مِن عُقوبَتِکَ وَ أعوذُ بِکَ مِنکَ لا‌أُحصی ثَناءً عَلَیکَ أنتَ کَما أَثنَیتَ عَلی نَفسِکَ[8]: خدایا! از خشمت به خشنودی‌ات و از عذابت به عفوت و از تو به خودت پناه می‌آورم؛ نمی‌توانم تو را آن گونه که باید، ثنا گویم و تو همان گونه‌ای که خویشتن را ثنا گفته‌ای[9]».

«اللّهُمَّ اغفِر لی ذَنبی کُلَّهُ دِقَّهُ وَ جُلَّهُ وَ أوَّلَهُ وَ آخِرَهُ وَ عَلانِیَّتَهُ وَ سِرَّهُ[10]: خدایا! کلیه‌ی گناهانم - خُرد و درشت و اوّل و آخِر و آشکار و نهانشان - را بیامرز».

«سَجَدَ لَکَ سَوادی وَ خَیالی وَ آمَنَ بِکَ فُؤادی[11]: تن و اندیشه‌ام برایت به سجده درآمد و قلبم به تو ایمان آورد».

«اللّهُمَّ اجعَل فی قَلبی نوراً وَ فی لِسانی نوراً وَ فی بَصَری نوراً وَ فی سَمعی نوراً وَ عَن یَمینی نوراً وَ عَن یَساری نوراً وَ مِن فَوقی نوراً وَ مِن تَحتی نوراً وَ مِن أَمامی نوراً وَ مِن خَلفی نوراً اللّهُمَّ اعطِنی نوراً[12]: خدایا! در قلب و زبان و گوشم و در راست و چپ و بالا و پایین و جلو و پشتِ ‌سرم، نوری قرار ده و مرا نوری عطا کُن».

حالت سجده شبیه به حالت آماده باش دوندگان در مسابقات دو است و لذا اهل سجده وقتی سر از سجده‌ برمی‌دارند، سرشار از نیروی معنویت هستند. از این رو هنگامی که در حالت فرود قرار می‌گیریم، «سُبحان اللّه» می‌گوییم و هنگام صعود، «اللّه اکبر» سر می‌دهیم.

بزرگان دین همیشه با سجده، مأنوس بوده‌اند. «ابوبکر بن عیاش[13]» می‌گوید: «حبیب ابن ابی‌ثابت[14]» چندان سجده‌اش طولانی می‌شد که تصور می‌کردیم مُرده است[15]. عارف و شاعر وارسته‌ی کُرد «مَحوی» نیز که از بزرگان اهل سجده بوده ‌است، می‌گوید: پروردگارا! حاضرم خویشتن را همانند سگی بدانم که در آستانِ تو سر بر خاک نهاده باشد! تو «قِطمیر» را همراه «اصحاب کهف» پذیرفته بودی، مرا نیز به عنوان سگِ اصحاب محمّد (صلى الله عليە وسلم) قبول کُن. چون نیک می‌دانم انسان آن‌گاه به بلندی دست خواهد یافت که در پیشگاه عظمتِ تو پَست گردد.

«ده‌خیلی ئه‌و سه‌گی به‌ر قاپیه‌م جاری به یه‌کجاری

سه‌رئه‌فرازم بکه فه‌رموو: سه‌گی به‌ر ده‌رکی خومانه

وه کو جامی ده‌لی: ده‌م وشک هه‌لاتوو من سه گیکی گه‌ر

جگه‌ر تینووم و ده‌خوازم نمی له‌و به‌حری ئیحسانه

به یه‌ک دوو قه‌تره تیر ئاوی حه‌یاتی که وه‌کو قیتمیر

له که‌هفی خوتیا ری ده، سه‌گی ئه‌سحابی خوتانه»

«دست به دامانِ سگِ نگهبان درگاهت می‌شوم اگر تنها یک بار و برای همیشه

سرافرازم کنی و بفرمایی: او سگِ آستان ما است

من نیز همانند «جامی»[16] عرضه می‌دارم که سگی گر و تشنه‌ام

و به شدّت محتاج قطره‌ای از بحرِ احسان تو

مرا همانند قِطمیر با یکی دوقطره‌ی آن بحر، از حیات سیراب کُن

و مرا به کهفت راه دِه که سگِ اصحاب توام».



[1] . «سعدی» - علیه الرحمه – در باب چهارم بوستان، تمثیل بسیار دل‌انگیزی در بیان مفهوم و ثمره‌ی فروتنی دارد که نقل آن را در این جا بسیار مناسب می‌دانم:

«یکی قطره باران ز ابری چکید                  خجِل شد چو پهنای دریا بدید

که جایی که دریاست، من کیستم؟              گر او هست حقّا که من نیستم

چو خود را به چشمِ حقارت بدید            صدف در کنارش به جان پرورید

سپهرش به جایی رسانید کار                                که شد نامور لؤلؤِ شاهوار

بلندی از آن یافت کو پست شد                    درِ نیستی کوفت تا هست شد»(مترجم)                                 

[2] . مسلم- 488

[3] . حج- 18

[4] . بخاری- 812 و مسلم- 490

[5] . پیامبر خدا (صلى الله عليە وسلم) آن هفت عضو را «پیشانی و بینی» و «دو دست» و «دو زانو» و «انگشتان دو پا» معرفی کرده‌اند. (مترجم)

[6] . بخاری- 7437 و مسلم- 182

[7] . مسلم- 482  ابوداود- 875 و نسائی- 1137

[8] . مسلم- 486 و ابوداود- 879 و نسائی- 169 و ترمذی- 3493 و ابن‌ماجه- 3841

[9] . یعنی کس نتواند تو را آن گونه که خود ستوده‌ای، بستاید. خدای متعال در ثنای خویش فرموده است: «فَلِلَّهِ ٱلۡحَمۡدُ رَبِّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَرَبِّ ٱلۡأَرۡضِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ. وَلَهُ ٱلۡكِبۡرِيَآءُ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ». (جاثیه- 36 و 37)

[10] . مسلم- 483 و ابوداود- 878

[11] . طبرانی- 558

[12] . مسلم- 763 و ابوداود- 1353 و نسائی- 1121

[13] . ابوبکر عیاش (193- 95): محدّث و فقیه و مقریء. (مترجم)

[14] . حبیب ابن ابی‌ثابت: از تابعین کوفی که محدّث و فقیه بود و سال 119 وفات کرده است. (مترجم)

[15] . المنتظم فی تاریخ الملوک و الأمم. ج 7 ص 196

[16] . نورالدین عبدالرحمن بن احمد جامی (871- 793): شاعر و ادیب و صوفی ایرانی.

 1635

موضوع مرتبط

نماز برنامه‌ی زندگی

مدرسه‌ی نماز

تمثل یافتن نماز

اقامه‌ی نماز

آثار حرکات نماز

سلام بر خدا

در مقام سجده

حمد خداوند

مقام رکوع در نماز

نماز، قراردادى با خدا

123