خدای متعال فرموده است: «قَدۡ أَفۡلَحَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ. ٱلَّذِينَ هُمۡ فِي صَلَاتِهِمۡ خَٰشِعُونَ[1]: قطعاً مؤمنان رستگار شدهاند. آنان که در نمازشان خاشعند» یعنی فلاح و رستگاری دنیا و آخرت را کسانی به دست میآورند که در نمازشان خاشعند و یا نمازشان را بیمناکی و فروتنی و حضور قلب میخوانند. مؤذن هم که مؤمنان را با «حَیَّ عَلَی الفَلاحِ» نِدا میدهد، آنان را به همان فلاح یعنی کسب رستگاری به وسیلهی اقامهی نمازِ خاشعانه، فرامیخوانَد. اگر نمازگزار نمازش رابا خشوع نخواند و نداند که در نماز چه کار میکند و چه میگوید، در زُمرهی رستگاران قرار نمیگیرد. برای فهم معنای «خشوع» در قرآن، بهتر است به کاربردهای آن در زبان عربی توجه نماییم. «خَشَعَ: ذَلَّ و خافَ و خَضَعَ» یعنی «ذلّت و هراس و فروتنی از خود نشان داد» و لذا نمازگزار باید در پیشگاه خداوند بزرگ، خود را ذلیل و بیمناک و فروتن بداند. «خَشَعَ الجِدارُ: إذا کانَ مائِلاً للسُّقوطِ» یعنی «دیوار، مُستعد فروریختن بود»؛ «خَشَعَتِ الأرضُ: إذا یَبِسَت و أقفَرَت» یعنی «زمین، خشک و فاقد روییدنی شد»؛ «خَشَعَ الصَّوتُ: إذا انخَفَضَ» یعنی «صدا، ضعیف شد»؛ «خَشَعَ البَصَرُ: إذا انکَسَرَ و انخَفَضَ نَحوَ الأرضِ» یعنی «چشم را شرم فراگرفت و به سوی زمین فروافتاد»؛ «خَشَعَتِ الشَّمسُ: إذا کانَت فی اللَّحَظاتِ الأخیرَةِ قبلَ الغُروبِ» یعنی «خورشید در لحظات پایانی قبل از غروب بود»؛ «خَشَعَ الوَرَقُ: إذا طالَ عَلَیه الأمَدُ فاصفَرَ و ذَبُلَ» یعنی «برگِ درخت، عُمرش به سر رسید و زرد گشت و افتاد». تمام این معانی باید در نمازگزار خاشع تحقق پیدا کند و او در پیشگاه خداوند همانند دیواری در حال ریزش و آفتابی در شُرُف غروب و صدایی فروخُفته و دیدگانی فروافتاده و برگی زرد و پژمرده باشد! پیامبر خدا (صلى الله عليە وسلم) فرمودهاند: «أَوّلُ شَیءٍ یُرفَعُ مِن هذِهِ الأمَّة الخُشوعُ حتّی لاتَری فیها خاشِعاً[2]: اولین چیزی که از میان این امّت رخت برمیبندد، خشوع است به گونهای که در میان امّت هیچ فرد خاشعی نمیتوانی یافت». «حُذَیفة ابن الیَمان» هم گفته است: «أَوّلُ ما تَفقِدونَ مِن دینِکُم الخشوعَ و آخِرُ ما تَفقِدونَ مِن دینِکُم الصَّلاةَ[3]: اولین چیزی که از دینتان از دست میدهید، خشوع و آخرین چیزی که از دینتان از دست میدهید، نماز است». چنان که امروز به سختی میتوان در میان صفوف نمازگزاران قلبی حاضر و خاشع یافت ... قلبی که از ترس خدا به تپش بیفتد. فرمودهی پیامبر خدا (صلى الله عليە وسلم) تصریح مینماید که اولین و آخرین مصیبت این اُمّت از ناحیهی نماز وارد میشود. ابتدا «خشوع در نماز» از بین میرود و سرانجام نماز به کلّی ترک میگردد.
صاحب کتاب «اِدارةُ الصّلاة»[4] میگوید: زمانی که در چین مشغول به تحصیل بودیم، یک بار ما را به زیارت مقبرهی «مائوتسه تونگ[5]» بردند. مردمان بسیاری برای زیارت مقبرهاش، صف کشیده بودند. در فاصلهی یکصد متری تذکر دادند که از این جا به بعد باید سکوت کنید. در فاصلهی پنجاه متری گفتند باید آهسته قدم بردارید و کفشهایتان صدا ندهد. در محوطهی بیرون مقبره گفتند باید دست بر سینه وارد شوید. داخل محوطهی گفتند نباید به اطرافتان نگاه کنید و وقتی کنار محفظهی شیشهای حاوی جسد مومیایی مائو رسیدیم، تذکر دادند که باید فقط با اشارهی چشم جسد را بنگرید و بگذرید! ملاحظه میگردد برای جسد بیجان «مائو» چه تعظیم و تقدیس و خشوعی را واجب میدانند و چه خَدَم و حَشَم و تشریفاتی را تدارک دیدهاند و با چه آدابی در پیشگاه آن حضور پیدا میکنند! ولی ما در برابر خدایی که آفریدگار جمیع اجسام و ارواح و تمام شاهان و حاکمان است و همگان باید به پیشگاه او بازگردند، چگونه میایستیم؟ یک بار پیامبر خدا (صلى الله عليە وسلم) دریافت که عدهای هنگام ورود به مسجد و برای پیوستن به نماز جماعت، همهمهای به پا کردهاند. بعد از نماز پرسید: آن سر و صدا برای چه بود؟ عرض کردند: میخواستیم نماز جماعت را از دست ندهیم. فرمود: «إذا سَمِعتُمُ الأذانَ فامشُوا إلَی الصَّلاةِ وَ عَلَیکُم بِالسَّکینَةِ وَ الوَقارِ وَ لاتُسرِعوا فَما أدرَکتُم فَصَلُّوا وَ ما فاتَکُم فَأتِمُّوا[6]: هر وقت اذان را شنیدید، برای ادای نماز راه بیفتید و آرامش و وَقار را حفظ کنید و شتاب نورزید؛ به هر اندازه از نماز جماعت که رسیدید، بخوانید و رکعات از دست رفته را [فُرادی] جبران کنید». هنگام رکوع هم میفرمودند: «اللّهُمَّ لَکَ رَکَعتُ وَ بِکَ آمَنتُ وَ لَکَ أسلَمتُ خَشَعَ لَکَ سَمعی وَ بَصَری[7]: خدایا! برای تو به رکوع رفتم و به تو ایمان آوردم و تسلیم تو شدم؛ گوش و چشمم در برابر تو به خشوع افتادهاند».
چنانچه قلب به خشوع درآید، متعاقباً چشم و گوش و جوارح بدن نیز خشوع پیدا میکنند.[8] عجیب این جا است که ترس از غیر خدا باعث افزایش تپش قلب (Tachycardy) میگردد اما ترس از خدا موجب آرامش و آسودگی مغز و قلب میشود و تنشهای مغز و تپشهای قلب را کاهش میدهد. از این رو خدای متعال فرمودهاند: «أَلَا بِذِكۡرِ ٱللَّهِ تَطۡمَئِنُّ ٱلۡقُلُوبُ[9]: بدانید که دلها با یاد خدا آرام میگیرند». یک بانوی نومسلمان و تحصیل کردهی فرانسوی گفته است: من در دانشگاه از طریق یکی از دوستانم با اسلام آشنا شدم و مؤثرترین عاملی که مرا به قبول اسلام واداشت، حالت فروتنی و خشوعی بود که در هنگام نماز از نمازگزاران مسلمان میدیدم. این تذلّل و خشوع در نماز و نیایش را در نزد پیروان سایر ادیان نمیتوان یافت! خشوع نشانههای مشخصی دارد که عبارتند از: احساس ذلّت درونی، لرزش، ریزش اشک، آرمیدگی قلب، تجرّد از تعلّقات مادی و تسلیم کامل در برابر خدای متعال. لذا کسی که در پیشگاه خداوند، احساس ذلّت و فروتنی نماید و بدنش به لرزه درآید و اشک از چشمانش جاری گردد و به رقّت قلبی و استسلام درونی برسد، اهل خشوع به شمار میآید. باید در اثر ذکر خدا، اعضا و جوارح بدن نیز همراه قلب به لطافت و انعطاف بگرایند. خدای متعال در بیان تأثیر آیات خود بر اهل ایمان فرموده است: «تَقۡشَعِرُّ مِنۡهُ جُلُودُ ٱلَّذِينَ يَخۡشَوۡنَ رَبَّهُمۡ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمۡ وَقُلُوبُهُمۡ إِلَىٰ ذِكۡرِ ٱللَّه[10]: [از شنیدن آیات قرآن] مو بر بدن کسانی که از پروردگارشان میترسند، راست میشود سپس پوست و قلبشان با یاد خدا، نرم و لطیف میگردد». بنا بر این باید سر تا پای نمازگزار در پیشگاه خداوند به خشوع درآید و بدیهی است که دستیابی به درجهی والای خشوع نیز نیازمند تمرین و مجاهدت میباشد. اگر نمازگزار موفق نشود که در رکعت اول نماز به خشوع برسد، باید در رکعات بعدی تلاش خود را بکند و اگر خشوع در یک نماز و یا چندین نماز و در یک بازهی زمانی حاصل نشد، هیچ گاه دست از طلب برندارد. چون رستگاری انسان به خشوع در نماز وابسته است.
«عِصام بن یوسف[11]» باخبر میشود که جوانی زاهد به نام «حاتم اصم[12]» نمازهای بسیار باحال میخوانَد! همراه شاگردانش برای دیدار او به مسجد میروند. از حاتم میپرسد: «جوان! چگونه نماز میگزاری؟». گفت: «آداب نمازم را بازگویم یا کیفیّت آن؟». «عِصام» گفت: «آداب نماز چگونه است؟» پاسخ داد: «أن تَقومَ بِالأمرِ وَ تَمشیَ بِاحتِسابٍ وَ تَدخُلَ بِالنِّیَّةِ وَ تُکَبِّرَ بِالتَّعظیمِ وَ تَقرَأَ بِالتَّرتیلّ وَ تَرکَعَ بِالخُشوعِ وَ تَسجُدَ بِالخُضوعِ وَ تَتَشَهَّدَ بِالإخلاصِ وَ تُسَلِّمَ بِالرَّحمَةِ: باید برای نماز برخیزی و برای کسب ثواب اُخروی [به سوی مسجد] گام برداری و نماز را با نیّت آغاز کنی و در اوج تعظیم در برابر خدا، اللّه اکبر بگویی و آیات قرآن را با ترتیل بخوانی و با خشوع به رکوع بروی و با فروتنی به سجده بروی و با اخلاص، تشهد بگویی و با مهر و محبّت [به به راست و چپ خود] سلام بدهی». پرسید: «کیفیّت آن کدام است؟». «حاتم اصم» پاسخ داد: «أن تَجعَلَ الکَعبَةَ بَینَ حاجِبَیکَ وَ المیزانَ نَصبَ عَینَیکَ وَ الصِّراطَ تَحتَ قَدَمَیکَ وَ الجَنَّةَ عَن یَمینِکَ وَ النّارَ عَن شِمالِکَ وَ مَلَکَ المَوتِ خَلفَکَ یَطلُبُکَ وَ لاتَدری بَعدَ ذلِکَ أقُبِلَت صَلاتُکَ أم رُدَّت عَلَیکَ: کعبه را در وسط ابروانت احساس کنی و ترازوی اعمالت را در مقابل چشمانت و صراط را زیر پایت و بهشت را در سمت راست و دوزخ را در سمت چپ و مَلَکالمَوت را پشتِ سرِ خود بدانی که درصدد است تو را قبض روح نماید و تازه هنوز ندانی که آیا نمازت پذیرفته میشود یا آن را به تو پس میدهند»! عِصام پرسید: «چند وقت است که با این آداب و کیفیت نماز میخوانی؟» پاسخ داد: «از بیست سال قبل». «عصام» خطاب به شاگردان خود گفت: «برویم که نماز پنجاه سالمان را قضا کنیم[13]»!
راستی تکلیف ما که شاید در تمام عمر خود نتوانستهایم با این آداب و کیفیت نماز بخوانیم، چه میشود؟! ... بیایید نمازهایمان را در باقی ماندهی عمر با تمرین خشوع، بخوانیم تا إنشاء اللّه در زُمرهی خاشعان قرار بگیریم و حق «حَیَّ عَلَی الصَّلاةِ حَیَّ عَلَی الفَلاح» را ادا نماییم و توفیق ارتقا به درجات بالای بندگی و نائل شدن به فلاح را پیدا کنیم.
[1] . مؤمنون- 1 و 2
[2] . احمد فی المسند- 6/26 و 6/27 و الطبرانی فی المعجم الکبیر حدیث 7183
[3] . حاکم فی المستدرک. 8581
[4] . این کتاب نوشتهی دکتر «احمد بسام ساعی» است که اهل لاذقیهی سوریه میباشد. (مترجم)
[5] . مائوتسه تونگ (1976- 1893): تئوریسین مارکسیسم لنینیسم و مؤسس و رهبر جمهوری خلق چین. (مترجم)
[6] . بخاری- 636 و 908 و مسلم- 602 و ابوداود- 572
[7] . مسلم- 771 و ابوداود- 760 و ترمذی- 266 و نسائی- 898
[8] . «ابنقَیّم» گفته است: «جایگاه خشوع در قلب است و ثمرهی آن بر اعضاء و جوارح بدن ظاهر میگردد». [مدارج السالکین. ترجمهی محمد حسین احمدی تبار. ج 1 ص 443 چاپ اول 1393 نشر آراس] (مترجم)
[9] . رعد- 28
[10] . زمر- 23
[11] . عصام بن یوسف بن میمون بلخی: فقیه و محدّث اهل بلخ که سال 210 هجری [و به روایتهای دیگر 215 یا 220 هجری] وفات کرده است. (مترجم)
[12]. ابوعبدالرحمن حاتم بن عنوان بن یوسف اصم : از عرفا و زُهّاد معروف بلخ که از مریدان خاص شقیق بلخی بوده است و سال 237 هجری در عصر متوکل عباسی در اطراف ترمذ وفات کرده است. (مترجم)
[13] . حلیة الأولیاء. ابونعیم اصفهانی. 8/74- 75
نماز برنامهی زندگی
مدرسهی نماز
تمثل یافتن نماز
اقامهی نماز
آثار حرکات نماز
سلام بر خدا
در مقام سجده
حمد خداوند
مقام رکوع در نماز
نماز، قراردادى با خدا