«ابونُواس[1]» شاعر میگوید:
دَعِ المساجدَ لِلعُبّاد یَسکُنُها
و طِف بِنا حولَ خَمارٍ لِیسقینا
فما قالَ ربُّکَ ویلٌ للّذین سَکَروا
و لـکن قالَ ویلٌ لِلــمُصَـلّینا
«مساجد را برای اهل تعبّد بگذار که آن جا مُعتکف شوند
ما را نزد میفروش ببر تا از شراب، سیرابمان کند
خداوند نفرموده است وای بر مستان
بلکه فرموده است: وای بر نمازگزاران»!
خدای متعال فرموده است: «فَوَيۡلٞ لِّلۡمُصَلِّينَ. ٱلَّذِينَ هُمۡ عَن صَلَاتِهِمۡ سَاهُونَ[2]: پس واى بر نمازگزاران. كه از نمازشان غافلند»«وَيۡلٞ » علاوه بر این که نوعی هُشدار و تهدید است، آن را به «وادیی در جَهنّم» و «عذاب سخت» نیز تفسیر کردهاند. پس خداوند «نمازگزاران ساهی» را به عذاب سخت و جهنّم تهدید میکند. در همین آغاز باید گفت: اگر «ویل» در انتظار «نمازگزاران ساهی» است، آنان که اصلاً نماز نمیخوانند باید چه سرنوشت ناگواری داشته باشند! «نمازگزار ساهی» کسی است که نسبت به نماز خود غافل میباشد و این غفلت میتواند در حرکات و الفاظ و روحیّات و رعایتِ وقت نماز و ... پدید آید. ما که در طول نماز خود از روح نماز غافلیم و نمازهایمان را سرِ وقت نمیخوانیم، باید فاتحهی این گونه نماز را بخوانیم! و از قرار گرفتن در زُمرهی «ساهون» سخت بهراسیم. دل خوش کردهایم به این که نماز میخوانیم غافل از آن که مورد تهدید خداوند قرار گرفتهایم! چون قیام و رکوع و سجود و قرائت و دعاهای نماز را بدون تأمل و تضرّع و خشوع انجام میدهیم. نماز اگر به شکل مطلوب آن ادا شود، در زندگی نمازگزار، ثمرات و نتایج عملی دارد[3] و ما ثمرات و نتایج نماز را در زندگی واقعی خود نمیبینیم. حکایت میکنند که مردی ولیمهای فراهم آورد و از پسرش خواست به مسجد برود و نمازگزاران را به منزلش دعوت کند. پسر او بر درِ مسجد ایستاد تا نمازگزاران بیرون بیایند. او از یکایک نمازگزاران میپرسید: «امام در نماز چه آیاتی از قرآن را قرائت کرد؟». از جمع کثیر نمازگزاران فقط دو نفر به آیات قرائت شده توجه کرده بودند و پاسخ را میدانستند. پسر خردمند، آن دو نفر را با خود به منزل برد. پدر پرسید: از آن همه نمازگزار فقط دو نفر را دعوت کردهای؟ گفت: من فقط این دو نفر را به معنای واقعی آن نمازگزار یافتم چون از الفاظ نمازشان غافل نبودهاند. جمع کثیری از «ولیمه» محروم شدند اما عقوبت بدتر این که باید نگران «ویل» (عذاب و عقوبت اُخروی) نیز باشند. منافق در قبال نمازش انتظار اجر ندارد اما مؤمن، انتظار بهترین و بیشترین اجر را دارد و لذا باید نماز را به بهترین وجه ممکن ادا کند و از سهو و غفلت برحذر باشد. سرِ وقت نخواندن نماز، نماز خواندن و عدم رعایت حجاب، وضوی ناقص و امثال این اِشکالات، جزء مصادیق سهو در نماز هستند. گاهی نمازگزار در حین نماز چنان غافل است و به اخبار تلویزیون گوش فرامیدارد که از تماشاگران غیر نمازگرار، اخبار را بهتر میفهمد! اگر کسی گمان ببرد که به این شکل نمازش را خوانده است، تنها خویشتن را فریب داده است! پیامبر خدا (صلى الله عليە وسلم) میفرماید: «إنَّ الشَّیطانَ یأتی أحدَکُم فی صَلاتِهِ فیَقولُ أُذکُر کذا و کذا: شیطان در نماز سراغ شما میآید و از شما میخواهد فلان چیز و بهمان چیز را به یاد آورید» و در حدیثی دیگری میفرماید: «ذاکَ شَیطانٌ یُقالُ لَهُ خَنزَب[4]: آن شیطانی است که خَنزَب[5] نام دارد». پس «خَنزَب» متخصص وسوسه کردن[6] نمازگزاران در حین نماز است و این نشان میدهد که نماز تا چه اندازه مهم است و چه جایگاه والایی دارد. نمازگزاران حتماً باید در نماز محک بخورند! این که در نماز بسیاری از نکات فراموش شده و اشیاء گُمشده را به یاد میآوریم، تحت تأثیر جناب «خَنزَب» است! ناگفته پیدا است که بسیاری از شیاطین اِنس هم نقش همان شیطان جِنی را بازی میکنند! شیاطین ضد نماز گاهی چنان حواس ما را در نماز پرت میکنند که در پایان نماز نمیدانیم چند رکعت خواندهایم! پیامبر خدا (صلى الله عليە وسلم) میفرمایند: «حتّی یَظلَّ الرَّجُلُ لایَدری کَم صَلّی[7]: و چنان میشود که فرد نمیداند چند رکعت نماز خوانده است». نمازگزاری که در نماز دچار سهو میشود، باید سجدهی سهو ببرد. نماز باید با «خشوع» ادا گردد[8] و «خشوع» همان تمرکز حواس در نماز و انجام آگاهانهی حرکات و الفاظ نماز و رعایت روحیّات نماز است. پیامبر خدا (صلى الله عليە وسلم) فرمودهاند: «أَوّل شَیء یُرفعُ مِن هذِهِ الأمَّة الخُشوعُ حتّی لاتَری فیها خاشِعاً[9]: اولین چیزی که از میان این امّت رخت برمیبندد، خشوع است به گونهای که در میان امّت هیچ فرد خاشعی نمیتوانی یافت».«حُذَیفة ابن الیَمان» هم گفته است: «أَوّلُ ما تَفقِدونَ مِن دینِکُم الخشوعَ و آخِرُ ما تَفقِدونَ مِن دینِکُم الصَّلاةَ[10]: اولین چیزی که از دینتان از دست میدهید، خشوع و آخرین چیزی که از دینتان از دست میدهید، نماز است». نماز تا روز قیامت خوانده میشود اما خشوع در نماز چندان نمیپاید. ولی به هر حال اولین بلایی بر سرِ مسلمان میآید از ناحیهی نماز او است! خدای متعال میفرماید: «فَخَلَفَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡ خَلۡفٌ أَضَاعُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَٱتَّبَعُواْ ٱلشَّهَوَٰتِۖ فَسَوۡفَ يَلۡقَوۡنَ غَيًّا[11]: پس از آنان فرزندان ناشایستى روی کار آمدند كه نماز را تباه کردند و از شهوات پيروى نمودند و به زودى با گمراهى مواجه خواهند شد». نسلهای ناخَلَف اسلام ابتدا نماز را ضایع کردند و در وهلهی بعد سراغ شهوات رفتند. روزگاری جامعهی ما متشکل از مسلمان پاکدل و شیخ و ملّا و خلیفه و صوفی و وعظ و طریقت و ارشاد بود، اما افسوس که امروز کسانی به جایشان نشستهاند که نماز را تباه میکنند و دنبال شهوات میروند! جوان امروز سرتاسر شب را با چَت کردن و تماشای تلویزیون و فیلم ها و تصاویر مبتذل سپری میکند و نماز صبحش را تباه میگردانَد. «ابنمسعود» از پیامبر خدا (صلى الله عليە وسلم) پرسید: «أَیُّ العَمَلِ أَحَبُّ إلی اللّهِ تَعالی؟: چه عملی نزد خدا از سایر اعمال، محبوبتر است؟» و او فرمود: «الصَّلاةُ علی وَقتِها: سرِ وقت نماز خواندن». پرسید: «بعد از آن چه عملی؟» فرمود: «بِرُّ الوالِدَینِ: نیکی کردن در حق پدر و مادر» پرسید: «بعد از آن چه عملی؟» فرمود: «الجِهادُ فی سَبیلِ اللّهِ: جهاد کردن در راه خدا»[12]. پس «سرِ وقت نماز خواندن» باید یک دغدغهی اساسی در زندگی ما باشد و باید برای نگهداشتن زمان نمازهایمان، تدبیری بیندیشیم.[13]
شخصی از دست فرزندش به یکی از عالِمان دین شکایت میبرَد و میگوید: او برای نماز صبح بیدار نمیشود. گفت: صدایش بزن. گفت: به پا نمیخیزد. گفت: اگر در خانهات آتشی بیفتد و فرزندت در آن جا خواب باشند، چه کار میکنی؟ گفت: سراسیمه میشوم و سریعاً بیدارش میکنم و اگر لازم باشد، او را بغل میکنم و بیرون میبرم و از آتش نجاتش میدهم. گفت: پدر جان! ترک نماز هم در خانهات آتش میاندازد؛ باید برای نجات فرزندت تلاش کُنی ... خدای متعال فرمودهاند: «وَأۡمُرۡ أَهۡلَكَ بِٱلصَّلَوٰةِ وَٱصۡطَبِرۡ عَلَيۡهَا[14]: و خانوادهات را به نماز فرمان ده و خود بر آن شكيبا باش». در خانوادهی مؤمنان باید ساعت برای قبل از اذان تنظیم گردد و مدیر خانواده، افراد تحتِ تکفّل خود را برای نماز بیدار سازد. این یک آفت بزرگ است که والدین ما نگران مسواک نکردن بچهها و آماده شدن وسایل مدرسهی آنها باشند، اما نگران نماز نخواندنشان نباشند. کاش خانوادههای ما نگران ضایع شدن نماز و گرفتار شدن در ویلِ جهنّم باشند و سرِ وقت نماز خواندن به دغدغهی بزرگ آنها تبدیل شود.
[1] . ابوعلی حسن بن هانیء حکمی معروف به ابونواس: شاعر خَمریات و مُذَکَرات متولد سال 133 در اهواز و متوفای سال 196 در بصره. (مترجم)
[3] . «وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَۖ إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ تَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنكَرِ» (عنکبوت- 45)
[5] . «خنزب» به معنی «تکه گوشت گندیده» است. (النهایة فی غریب الحدیث و الأثر. ابن اثیر. ج 1 ص 536 چاپ سوم 2009 دارالمعرفة) [مترجم]
[6] . «زیبدی» در «تاج العروس» در معنی واژهی «وسوسه» میگوید: «در اصل صدای زیورآلات و پچپچ شکارچی و سگ او را گویند و به معنی صوت خفی است». (مترجم)
[8] . «قَدۡ أَفۡلَحَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ. ٱلَّذِينَ هُمۡ فِي صَلَاتِهِمۡ خَٰشِعُونَ»(مؤمنون- 1 و 2)
[9] . احمد فی المسند- 6/26 و 6/27 و الطبرانی فی المعجم الکبیر حدیث 7183
[10] . حاکم فی المستدرک. 8581
[12] . بخاری- 527 و مسلم- 137 و ترمذی- 173 و نسائی- 609
[13] . سعد ابن أبیوقّاص میگوید: از پیامبر خدا (ص) در بارهی آیهی «ٱلَّذِينَ هُمۡ عَن صَلَاتِهِمۡ سَاهُونَ» پرسیدم، فرمود: «اینها کسانی هستند که نمازشان تأخیر میشود» [بیهقی در السنن الکبری حدیث 2/214] (مترجم)