بندهی نمازگزار در نماز و از خلال آیات سورهی فاتحه (حَمد)، با آفریدگار جهانیان قراردادی منعقد میکند. یک طرف قرارداد، بندهای ضعیف و ذلیل و ناتوان است و طرف دیگر آن، آفریدگارِ جهانیان (رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ). سورهی فاتحه (حَمد) «متن قرارداد» میباشد. «فاتحه» علاوه بر این که فاتحهی (مقدّمه) کتابِ قرآن است، فاتحهی نماز نیز هست؛ چون خلاصهی کلّ قرآن میباشد. از این رو پیامبر (صلى الله عليە وسلم) خدا فرمودهاند: «لا صَلاةَ لِمَن لَم یَقرأ بِفاتِحَةِ الکِتابِ[1]: کسی که سورهی فاتحه را نخوانَد، نماز نخوانده است».
متن قرارداد، آیات مقدّس الهی است و آن را خداوند تنظیم کرده است. لذا ادب اقتضا مینماید بندهی نمازگزار در پیشگاه آفریدگار جهانیان قیام کند و دست بر سینه بایستد. قیام امروز – در دنیا - برای قیام فردا – در آخرت[2] – تعیینکننده است و از این قیام تا آن قیام – بر خلاف پندار مردمان – مسافت درازی نیست! ... «إِنَّهُمۡ يَرَوۡنَهُۥ بَعِيدٗا. وَنَرَىٰهُ قَرِيبٗا[3]: آنان دورش میبینند و ما آن را نزدیک میبینیم».
در مقطع اوّل، دو طرف قرارداد معرفی میشوند: «اللّه» که «رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ» و «ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ» و «مَٰلِكِ يَوۡمِ ٱلدِّينِ» است و بندهای که به حمد و تمجید و ثنای او میپردازد[4].
آنگاه بندهی نمازگزار تعهد لازم را میدهد: «إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ: تنها تو را بندگی میکنیم و تنها از تو کمک میخواهیم». او باید تعهد بدهد که مُلتزم به «توحید عبودیّت» و «توحید استعانت» است و در عبادت و استعانت، هیچ کس را شریک و همراه خدا نمیسازد. به عبارت دیگر، تنها از آفریدگارش «هدایت» میطلبد و برای استقامت بر مسیرِ هدایت، تنها بر او تکیه میکند و تنها از او یاری میجوید ... تمام امور زندگی و به طور کلّی حیات و مَماتش را از او میداند و توفیق در انجام آنها را از او میخواهد[5]. موحّد راستین باید رزق و روزی، تندرستی و بیماری، غم و شادی و همه چیز خود را از خدا بداند و هرگز هیچ یک از امور زندگی خویش را به غیرِ خدا نسبت ندهد. کسی که گمان میبرَد اگر کارمند حکومت نباشد، از گرسنگی و یا اگر فلان پزشک درمانش نکند از درد میمیرد، تعهدش به «إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ» آگاهانه و صادقانه نیست ... چون حقّ خدا را رعایت نکرده است. خداوند به بندهی خود فرمان میدهد: «وَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱلۡحَيِّ ٱلَّذِي لَا يَمُوتُ[6]: بر معبود زندهای توکّل کُن که هرگز نمیمیرد» ... هر غیر خدایی که انسان بر او توکّل میکند، ناگزیر میمیرد و لذا تمام کسانی که بر آنها تکیه و توکّل میشود، جان میسپارند و قادر به جلبِ نفع و یا دفعِ ضرر از خود و دیگران نخواهند بود و حتی نمیتوانند مانع کِرمی بشوند که لاشهی آنها را در گور میخورد! عقل و حکمت اقتضا مینماید انسان به آفریدگار بزرگی توکّل کند که با فرمان دو حرفی «كُن»، هر آن چه بخواهد میآفریند.[7]
تعهد کردن «توحید عبودیّت» و «توحید استعانت»، به فهم و آگاهی و اراده و آمادگی نیاز دارد و لذا کسی که این آگاهی و آمادگی را ندارد، نباید به آن متعهد گردد. هر بار که نمازگزار در رکعاتِ نماز خود سورهی حَمد را میخوانَد، در واقع به خدایش تعهد میدهد. تکتک واژههای آیات سورهی حمد دارای معانی ژرف و مهم هستند و باید با تأنّی و تأمّل قرائت شوند. از «اَنَس بن مالک» در بارهی کیفیّت قرائت پیامبر خدا (صلى الله عليە وسلم) سؤال کردند؛ پاسخ داد: «کانَت مَدّاً ثمَّ قَرَأَ (بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ) یَمُدُّ بِبِسمِ اللّهِ وَ یَمُدُّ بِالرَّحمنِ وَ یَمُدُّ بِالرَّحیمِ[8]: با مدّ قرائت میکرد و آن گاه در قرائت (بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ)، هر یک از (بِسۡمِ ٱللَّهِ) و (ٱلرَّحۡمَٰنِ) و (ٱلرَّحِيمِ) را به صورت کشیده خواند[9]».
خداوند در حدیث قُدسی فرمودهاند: وقتی بندهام چنین تعهدی داد، «لِعَبدی ما سَأَلَ: بندهام میتواند خواستهاش را مطرح کند» و خواستهاش این است که: «ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِيمَ. صِرَٰطَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمۡتَ عَلَيۡهِمۡ غَيۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَيۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّينَ». او از آفریدگار جهانیان میخواهد او را با سایر مؤمنان به شاهراه مستقیم، هدایت کند. به عبارت دیگر از خداوند میخواهد که او را روی رَیلِ قطارِ هدایت قرار دهد! ... به راه کسانی هدایت شود که خداوند آنان را غریقِ نعمت خود ساخته است و بنا بر نصِّ «مَعَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِم مِّنَ ٱلنَّبِيِّۧنَ وَٱلصِّدِّيقِينَ وَٱلشُّهَدَآءِ وَٱلصَّٰلِحِينَۚ وَحَسُنَ أُوْلَٰٓئِكَ رَفِيقٗا[10]»، «پیامبران و صِدّیقین و شُهداء و صالحین» گروههای مُنعَم عَلَیهِم هستند. چون راه نجات را همین راه میدانَد. این راه جدای از راه «مورد غضب قرارگرفتگان» و «گمراهان» میباشد و با راه آنان که آگاهانه یا ناآگاهانه منحرف شدهاند، کاملاً فرق دارد.
وقتی که بندهی نمازگزار متن قرارداد را پذیرفت، با گفتن «آمین» آن را مُهر و امضاء میکند! سندی که پای آن را مُهر و امضاء نکنند، فاقد اعتبار است! «مَحوی» (1906- 1837م) شاعر بزرگ کُرد چه زیبا گفته است که:
«سهنهد بی مور و خهت دهعوی مهحهببهت کردنه مهحوی!
تهعهشوق بی دلیکی داغدار و سینهیی ریشی»
«محویا! سند بدون مُهر و امضاء معتبر نیست؛ همچنان که عشق ورزیدن بدون داشتنِ دل داغدار و سینهی چاک، صِرفاً ادّعای محبّت است».
پیامبر خدا (صلى الله عليە وسلم) فرمودهاند، ملائکه نیز شاهد «آمین» گفتن نمازگزاران هستند و آن را تکرار میکنند و بر آن شهادت میدهند. پس نمازگزار با قرائت سورهی فاتحه، زیر بارِ یک تعهد سنگین و مهم میرود و مُلتزم ماندن به این تعهد، تنها از مردان خدا برمیآید.
[1] . بخاری- 756 و مسلم- 394 و ابوداود- 823 و ترمذی- 247 و نسائی- 911 و ابن ماجه- 323
[2] . يَوۡمَ يَقُومُ ٱلنَّاسُ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ». (مطففین- 6)
[4] . «قالَ اللّهُ تَعالی إنّی قَسَمتُ الصَّلاةَ بَینی وَ بَینَ عَبدی نِصفَینِ وَ لِعَبدی ما سَأَلَ فإذا قالَ العَبدُ «ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ» قالَ اللّهُ تَعالی حَمِدَنی عَبدی وَ إذا قالَ «ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ» قالَ اللّهُ تَعالی أثنَی عَلَیَّ عَبدی وَ إذا قالَ «مَٰلِكِ يَوۡمِ ٱلدِّينِ» قالَ مَجَّدَنی عَبدی و إذا قالَ «إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ» قالَ هذا بَینی وَ بَینَ عَبدی وَ لِعَبدی ما سَأَلَ فَإذا قالَ «ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِيمَ. صِرَٰطَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمۡتَ عَلَيۡهِمۡ غَيۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَيۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّينَ» قالَ هذا لِعَبدی وَ لِعَبدی ما سَأَلَ». (مسلم- 395 و ترمذی- 2953 و نسائی- 8013 و ابنماجه- 3784 و الموطأ- 189)
[5] . «قُلۡ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحۡيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ. لَا شَرِيكَ لَهُ». (انعام- 161 و 162)
[7] . «إِنَّمَا قَوۡلُنَا لِشَيۡءٍ إِذَآ أَرَدۡنَٰهُ أَن نَّقُولَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ» (نحل- 40)
[8] . بخاری- 5046 و ابوداود- 1465
[9] . «ابن حَجَر عَسقلانی» (852- 773) در «فتحالباری» گفته است: حضرتش حرف (لام) قبل از (هاء) را در اسم اعظم (اللّه) و حرف (میم) را در (الرحمن) و حرف (حاء) را در (الرحیم) کشیده میخواندند. (مترجم)