«تمثّل[1] نماز» یک مقولهی صِرفاً ذهنی و روحانی نیست. همان گونه که ما با حرکات و الفاظ خاص به استحضار روح و معانی نماز میپردازیم، روح و معانی نماز هم قابلیّت تمثّل و تبدیل شدن به کالبدی با حیات و حرکت را دارند! نماز میتواند در هیئت یک شخص زنده و مرئی تجسم پیدا کند! لذا اگر تا به حال نماز یک فعل تعبّدی خنثی تصور کردهایم، سخت در اشتباه بودهایم! نمازی که در حیات دنیا بنا میکنیم، هنگام مرگ - با همان کیفیّت بنا شده – در یک شخص در برابرمان تجسم پیدا میکند! تو گویی فرزندی است که از اراده و نُطفه و ژن ما شکل گرفته است! هنگام مرگ، اعمال ما در هیئت افراد زشت یا زیبا – متناسب با زشت یا زیبا بودن آن اعمال در حیات دنیا – در قبر ظاهر میشوند. کمال و جمال کالبد تجسم یافتهی نماز به کیفیّت اقامهی نمازها در دنیا بستگی دارد. اگر آداب و کیفیّت نمازها را به درستی ادا نکرده باشیم، کالبد تجسم یافتهی نماز زشت و بدقواره و ناقصالخلقه خواهد بود! پیامبر خدا (صلى الله عليە وسلم) نماز را ستون (عَمود/ عِماد) دین نامیده است؛ یعنی اگر نماز فروریزد، ساختمان دین فرومیریزد! به عبارت دیگر تمثّل نماز در قبر، مهم تر از هر عمل صالح دیگری است.
تعبیر قرآنی «نهی کردن نماز از فَحشاء و مُنکَر[2]» هم میتواند تأییدی بر مقولهی تمثّل نماز و بهرهمند بودن آن از روح و حیات باشد! رابطهی نمازگزار و نماز به پدر و فرزندی میمانَد که اگر پدر در حضور فرزندش مرتکب خطایی گردد، به او نهیب میزند و ملامتش میکند! ... نماز هم برساختهی نمازگزار است و لذا اگر نمازگزار مرتکب فَحشاء و مُنکَر شود، نماز به او نهیب میزند و نهیاش میکند! ... و اگر نمازگزار چنین واقعیّتی را دریابد، سراسر وجودش را شرمساری فرامیگیرد. پیامبر خدا (صلى الله عليە وسلم) فرموده است: «إنَّ المَیِّتَ إذا وُضِعَ فی قَبرِهِ لَیَسمَعُ خَفقَ نِعالِهِم حِینَ یُوَلّونَ عَنهُ فإذا کانَ مُؤمِناً کانَت الصَّلاةُ عِندَ رَأسِهِ وَ الزَّکاةُ عَن یَمینِهِ وَ الصَّومُ عَن شِمالِهِ وَ کان فِعلُ الخَیراتِ مِنَ الصَّدَقَةِ وَ الصِّلَةِ وَ المَعروفِ و الإحسانِ إلَی النّاسِ عِندَ رِجلَیهِ فَیُؤتَی مِن قِبَلِ رَأسِهِ فَتَقولُ الصَّلاةُ لَیسَ قِبَلی مَدخَلٌ فَیُؤتَی عَن یَمینِهِ فَتَقولُ الزَّکاةُ لَیسَ قِبَلی مَدخَلٌ فَیُؤتَی مِن قِبَلِ شِمالِهِ فَیَقولُ الصَّومُ لَیسَ قِبَلی مَدخَلٌ ثُمَّ یُؤتَی مِن قِبَلِ رِجلَیهِ فَیَقولُ فِعلُ الخَیراتِ مِنَ الصَّدَقَةِ وَ الصِّلَةِ وَ المَعروفِ و الإحسانِ إلَی النّاسِ لَیسَ قِبَلی مَدخَلٌ فَیُقالُ لَهُ إجلِس فَیَجلِسُ وَ قَد مُثِّلَت لَهُ الشَّمسُ قَد قَرُبَت لِلغُروبِ فَیُقالُ لَهُ ما تَقولُ فی هذا الرَّجُلِ الَّذی کانَ فیکُم ما تقول فیه و مادا تشهد علیه؟ فیَقولُ دَعُونی حَتّی أُصَلّی ... فَیَقولُ مُحَمَّدٌ أَشهَدُ أَنَّهُ رَسولُ اللّهِ وَ أَنَّهُ جاءَ بِالحَقِّ مِن عِندِ اللّهِ[3]: وقتی که مُرده را درون قبر نهادند و برگشتند، او صدای کفشهایشان را میشنود. چنانچه مؤمن بوده باشد، نماز در جانبِ سر او و زکات در سمتِ راست و روزه در سمتِ چپ و سایر کارهای نیک – از قبیل صدقه و صلهی رحم و نیکوکاری نسبت به دیگران – در سمتِ پاهایش قرار میگیرند. [فرشتگان] از جانب سر به سویش میآیند اما نماز میگوید: از این جا اجازهی ورود ندارید. میخواهند از سمتِ راست بیایند، زکات میگوید: از این جا اجازهی ورود ندارید. میخواهند از سمتِ چپ بیایند، روزه میگوید: از این جا اجازهی ورود ندارید. میخواهند از سمت پاهایش بیایند، کارهای نیک – از قبیل صدقه و صلهی رحم و نیکوکاری نسبت به دیگران – میگویند: از این جا اجازهی ورود ندارید. آن گاه به او گفته میشود: بنشین و او [از خواب بیدار میشود و] بلافاصله مینشیند و خورشید رو به غروب در برابر چشمانش مجسّم میگردد و وقتی از او سئوال میشود: نظرت در بارهی آن مردی در میان شما بود، چیست و چه شهادتی در بارهاش میدهی؟ میگوید: فعلاً رهایم کنید تا [نماز عصرم را که در حالِ قضا شدن است] بخوانم ... [پس از نماز] پاسخ میدهد: او محمّد بود و شهادت میدهم پیامبر خدا بود و از جانب خدا برای ما حق آورد». در این روایت آن چه بسیار جلب توجه میکند، دلبستگی به نماز و دغدغهی قضا نشدن نماز از سوی مؤمن – حتّی در قبر – است. در روایت دیگری میفرماید: «یَأتیهِ رَجُلٌ حَسَنُ الوَجهِ حَسَنُ الثِّیابِ طَیِّبُ الرِّیحِ فَیَقُولُ أَبشِر بِالَّذی یَسُرُّکَ هذا یَومُکَ الَّذی کُنتَ تُوَعَدُ فَیُقولُ لَهُ مَن أَنتَ؟ فَوَجهُکَ الوَجهُ یَجیءُ بِالخَیرِ فَیَقولُ أنا عَمَلُکَ الصّالِحُ ... وَ یَأتیهِ رَجُلٌ قَبیحُ الوَجهِ قَبیحُ الثِّیابِ مُنتَنُ الرِّیحِ فَیَقُولُ أَبشِر بِالَّذی یَسُوءکَ هذا یَومُکَ الَّذی کُنتَ تُوَعَدُ فَیُقولُ لَهُ مَن أَنتَ؟ فَوَجهُکَ الوَجهُ یَجیءُ بِالشَّرِّ فَیَقولُ أنا عَمَلُکَ االخَبیثُ[4]: مردی زیباروی و خوش لباس و خوشبو نزد او میآید و میگوید: مژده باد تو را که به آرزویت رسیدهای؛ امروز همان روزی است که وعدهاش به تو داده میشد. از او میپرسد: تو کیستی؟ چهرهات نشان از خیر دارد. پاسخ میدهد: من عمل صالح توام ... و مردی زشتروی و بد لباس و بدبو نزد او میآید و میگوید: مژده باد تو را که به سرنوشتی ناگوار دست یافتهای؛ امروز همان روزی است که وعدهاش به تو داده میشد. از او میپرسد: تو کیستی؟ چهرهات نشان از شرّ دارد. پاسخ میدهد: من عمل ناپاک توام». در وحشت و تنهایی قبر که ممکن است وجود مار و مور و کِرمها نیز غنیمت باشند، مصاحبت شخصیّتهای دلسوز و زیبارو واقعاً نعمت بزرگی است! اما اگر ناگزیر به مصاحبت پیکرهایی زشت و ناموزون و عقبمانده و ناقصالخلقه گردد، شاید مطلوبتر از مصاحبت مار و مور و کِرمها نباشد!
شاید بیان این مطالب به مذاقِ ذهنیّتِ علمزدهی امروز ما خوش نیاید! میدانید که بر اساس «قانون بقای ماده و انرژی[5]» (Conservation of matter & energy) ماده و انرژی از بین نمیروند بلکه ماده در صورتهای مختلف به انرژی تبدیل میشود و در واقع، ماده و انرژی دو روی یک سکهاند؛ گاهی خود ماده است و گاهی ماده به صورت انرژی درمیآید. مثلاً غذایی که ما میخوریم تبدیل به انرژی مکانیکی میشود و یا از سوختن چوب، گرما و روشنایی تولید میشدد. دانشمندان توقع دارند در آینده امکان تبدیل انرژی به ماده نیز فراهم گردد. چه بسا روزی بتوانیم از حرارت، بنزین و از نور، برق بسازیم. پذیرفتن این مقوله از جهت علمی، منعی ندارد. بر همین منوال اصلاً دشوار نیست قبول کنیم که روزی انرژیهای صرف شده ما هم در نماز به ماده تبدیل شوند و بتوانیم همانند یک هیئت مادی با آن تعامل نماییم! ما از امواج آب، انرژی الکتریکی تولید میکنیم و از انرژی الکتریکی، نور و گرما به دست میآوریم ... چه منعی دارد عکسِ این فرایند نیز اتّفاق بیفتد؟ پیامبر خدا (صلى الله عليە وسلم) فرموده اند: «الصَّلاةُ نورٌ: نماز نور است» ... چرا نتوانیم باور کنیم که نورِ نماز و یا انرژیهای صرف شده در نماز، قابل تبدیل به یک هیئت مادی باشند؟ مادام که انرژی از بین نمیرود، این امکان وجود دارد که – ولو در شرایط خاص - جسم مادی از آن ساخته شود!
[1] . «تمثّل» به آن معنایی که در آیهی 17 سورهی مریم به کار رفته است: «فَٱتَّخَذَتۡ مِن دُونِهِمۡ حِجَابٗا فَأَرۡسَلۡنَآ إِلَيۡهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرٗا سَوِيّٗا».
[2] . «إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ تَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنكَرِ» (عنکبوت- 45)
[3] . ابن حِبّان- 3113
[4] . مسند احمد- 18534
[5] . در تعریف قانون بقای ماده گفتهاند: «جِرم و تعداد عناصر موجود در هر گونه شیمیایی در یک سیستم ایزوله صرف نظر از فرایندهایی که در درون آن در حال وقوع است، ثابت و تغییر ناپذیر باقی میماند». (مترجم)
نماز برنامهی زندگی
مدرسهی نماز
تمثل یافتن نماز
اقامهی نماز
آثار حرکات نماز
سلام بر خدا
در مقام سجده
حمد خداوند
مقام رکوع در نماز
نماز، قراردادى با خدا