معمولاً مسلمانان در ماه رمضان اهتمام ویژهای به مطالعه در مورد مطالب مرتبط با تغذیه میدهند. ممنوعیت خوردن و آشامیدن، موجب میگردد به این مقوله بیشتر بپردازند و در واقع فرصتی دست میدهد که رژیم غذایی خود را بازبینی نمایند. بهترین مرجعی که در این خصوص میتوانند به آن رجوع کنند و از آن بهرهمند شوند، رژیم غذایی است.
از این رو بر آن شدیم مطالبی را در خصوص رژیم غذایی پیامبر خدا ﷺ به تحریر درآوریم.
ممکن است کسانی بپرسند چرا باید در قرن پانزدهم هجری سراغ تغذیهای برویم که در دههی نخستِ قرنِ اولِ هجری وجود داشته است؛ آن هم در عصری که خوراکیها اندک و تغذیهی مردم آن روزگار با تغذیهی امروز ما بسیار متفاوت بوده است و چه بسا عدهای تصور نمایند که آنچه پیامبر خدا ﷺ خوردهاند، از روی ناچاری بوده است و در اثر ناداری، ناگزیر بودهاند هر طعامی را بخورند و به اصطلاح «شکم گرسنه به خوب و بد غذا، اهمیت نمیدهد».
ما در بارهی زندگی و برنامهی غذایی آن حضرت یک پژوهش دقیق به عمل آوردیم و به جزئیات: نوع، تعداد، زمان، روند و درصد خوراکیهای ایشان پرداختیم و به این نتیجه رسیدیم که کاملاً غلط است اگر گمان برود پیامبر خدا ﷺ به خاطر گرسنگی و ناداری هر چیزی را که دست میداده است، میخوردند! پیامبر خدا ﷺ بهترین خوراکیها را مطابق با یک برنامهی دقیق و معیّن و بر اساس یک رژیم غذایی خاص مصرف میکردهاند. به باور من همان طور که پیامبر خدا ﷺ خودسرانه سخن نمیگفتند و سخنانشان تحتِ اِشراف وحی بود، برنامهی غذایی ایشان نیز با رهنمودهای خداوند شکل گرفته است. خدای متعال آفریدگار انسان است و مسلّماً او نیازهای انسان را بهتر از هر کس دیگر میداند و بهترین غذاها را برای بندگان خود مقرّر میفرماید و بدیهی است که بهترین برنامهی غذایی را به پیامبرش الهام میفرماید.
ما هنوز نمیدانیم چه قدر از پیامبر خدا ﷺ فاصله داریم و تا چه حدّ اطلاعاتمان در بارهی سفره و خوان آن حضرت، اندک است.
چنانچه بتوانیم با سفره و خوان پیامبر خدا ﷺ آشنا شویم و رژیم غذایی آن حضرت را به درستی رعایت کنیم، از شرّ بسیاری از آلام و اَمراض کنونی - که اغلب مردم به آنها گرفتار شدهاند – نجات خواهیم یافت.
مطالب این کتاب صِرفاً رهیافتی به برنامهی غذایی پیامبر خدا ﷺ است تا به کمک آن بهتر و دقیقتر و عمیقتر به موضوع بپردازید و بر اساس آن بتوانید به معلومات بیشتری دست پیدا کنید و کلّ دانستنیها را در این مطالب، محدود ندانید. این موضوع به تحقیقات و تألیفات افزونتری نیاز دارد و امیدواریم که آیندگان به آن وسعت بخشند و محصول کار ما را به عنوان سرآغاز و مقدّمهای مورد استفاده قرار دهند.
بدون تردید آگاهی از برنامهی غذایی پیامبر خدا ﷺ اهمیت دارد اما مهمتر آن است که دریابیم برنامهی غذایی مردم آن روزگار چگونه بوده و در چه سطح منحطی قرار داشته است.
جامعهی جاهلی آن روز، خوردن را لذّتِ زندگی دنیا تلقی میکرد و کسی را سعادتمند میدانست که بهترین و بیشترین غذا را میخورد. از نظرِ آنها این طعم و مزهی غذا بود که اهمیّت داشت نه نیازِ بدن و خواصِ غذا. شکمگندگی در میانشان رایج بود و مهمانان بسیار بر گِرد سفرهی مملو از غذاهایی لذیذ را نشانهی احترام و عظمت صاحبِ سفره میدانستند و کسی را که فاقد سفرهی رنگارنگ بود، محترم نمیشمردند. باهم مسابقهی پرخوری میگذاشتند و سفرهی آراستهتر و خوردن بیشتر، مایهی مباهاتشان بود. آنها کمخوری را علامت بیماری تلقی میکردند چون بیماران را میدیدند که نمیتوانند مانند افراد سالم، غذا بخورند و لذا پرخوری را مفید و نشانهی بزرگی و خردورزی به حساب میآوردند. خوردن در نگاه آنها، معیار چیزهای بسیار بود و اهمیت غذا را نه در رفع نیاز بدن و مفیدیت آن بلکه در طعم و ظاهر و تنوع آن دنبال میکردند.
امروزه هم اهتمام دادن به خوردن و آموختن روش تهیهی انواع خوراکیها، بسیار رایج میباشد و چندین کانال تلویزیونی و اینترنتی به پخت و پز غذا اختصاص یافته است. بیشتر خانمها نیز اغلب وقتشان را صرفِ پخت و پز مینمایند و گاهی برای پرداختن بیش از حدّ به آشپزی، از وظایف دینی و خانوادگی خود هزینه میکنند. حتی عدهی زیادی از مردان هم به آشپزی و پخت و پز روی آوردهاند.
حالا هم آن اندازه که به غذاهای لذیذ و سفرههای رنگارنگ بها میدهند، به تدارک سفرهای سالم و سنجیده و مفید نمیاندیشند و متأسفانه پر کردن شکم را یک امر مقدّس میانگارند و به سیر شدن شکم بیش از سیر شدن روح و قلب و خرد، اهمیّت میدهند.
نباید متعجب شوید اگر بگویم یکی از دلایل بعثتِ پیامبر خدا ﷺ این بوده است که به انسانها بیاموزد مطابق با چه برنامهای غذا بخورند و چه اندازه و چگونه و چرا بخورند؟ پیامبر خدا ﷺ آمده است تا رفتارهای شایسته را به کمال برساند: «بُعِثتُ لِأتَمِّمَ صالِحَ الأخلاقِ[1]». وظیفهی انسانها، بندگی خدا است و بندگی خدا نیز جز با تندرستی و بدن سالم ممکن نیست. بنا بر این خدای متعال در قرآن کریم مفصّلاً از خوراکیها سخن میگوید و خطوط کلّی تغذیه را مقرّر میفرماید: «ٱلَّذِينَ يَتَّبِعُونَ ٱلرَّسُولَ ٱلنَّبِيَّ ٱلۡأُمِّيَّ ٱلَّذِي يَجِدُونَهُۥ مَكۡتُوبًا عِندَهُمۡ فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَٱلۡإِنجِيلِ يَأۡمُرُهُم بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَيَنۡهَىٰهُمۡ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ ٱلطَّيِّبَٰتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيۡهِمُ ٱلۡخَبَٰٓئِثَ وَيَضَعُ عَنۡهُمۡ إِصۡرَهُمۡ وَٱلۡأَغۡلَٰلَ ٱلَّتِي كَانَتۡ عَلَيۡهِمۡۚ فَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِهِۦ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَٱتَّبَعُواْ ٱلنُّورَ ٱلَّذِيٓ أُنزِلَ مَعَهُۥٓ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ[2]: آنان كه از اين رسولِ نبیّ اُمّی كه نام او را نزد خود در تورات و انجيل نوشته مىیابند، پيروى میکنند؛ ]همان پيامبرى كه [ آنان را به كار پسنديده فرمان مىدهد و از كارِ ناپسند باز مىدارد و براى آنان چيزهاى پاك را حلال و چيزهاى ناپاك را حرام مىگردانَد و از بارِ گران و قيد و بندهايى كه گرفتارش بودهاند، نجاتشان میدهد. پس كسانى كه به او ايمان آورند و بزرگش دارند و ياريش كنند و نورى را كه با او نازل شده است پيروى نمایند، رستگارند».
یکی از اعتراضهای کافران به پیامبر خدا ﷺ این بود که پیامبر چرا باید مثل انسانهای عادی، غذا بخورد و در بازارها پرسه بزند؟«وَقَالُواْ مَالِ هَٰذَا ٱلرَّسُولِ يَأۡكُلُ ٱلطَّعَامَ وَيَمۡشِي فِي ٱلۡأَسۡوَاقِ لَوۡلَآ أُنزِلَ إِلَيۡهِ مَلَكٞ فَيَكُونَ مَعَهُۥ نَذِيرًا[3]: و میگفتند: این پیامبر را چه شده که غذا میخورد و در بازارها میگردد! چرا فرشتهای بر او نازل نشده است تا در معیّتِ او انذار کند؟» و خدای متعال در پاسخ آنها میفرماید اتفاقاً پیامبران باید از جنس بشر باشند تا انسانها بتوانند آنان را سرمشق خود قرار دهند و از زندگیشان الگوبرداری کنند و باید در میان مردم به صورت عادی زندگی کنند تا هیچ کس بهانهای برای سر باز زدن از انجام وظایف بندگی، نداشته باشد: «وَلَوۡ جَعَلۡنَٰهُ مَلَكٗا لَّجَعَلۡنَٰهُ رَجُلٗا وَلَلَبَسۡنَا عَلَيۡهِم مَّا يَلۡبِسُونَ[4]: و اگر پیامبر را نیز فرشتهای میکردیم، حتماً او را به صورت یک مرد درمیآوردیم و آنان را به همان شُبههای میافکندیم که اکنون به آن گرفتار آمدهاند».
ما به عنوان مسلمان مؤظف هستیم اگر خدا را دوست داریم، از پیامبرش پیروی نماییم و با پیروی او، محبّتمان به خدا را اثبات کنیم: «قُلۡ إِن كُنتُمۡ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِي يُحۡبِبۡكُمُ ٱللَّهُ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِيمٞ[5]: بگو: اگر راست میگویید خدا را دوست میدارید، از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خدا، آمرزگارِ مهربان است». بدیهی است که پیروی پیامبر ﷺ نیز تنها در عقیده و جِهاد و نماز و سایر قضایای فقهی خلاصه نمیشود بلکه باید در تمام امور زندگی، دنبالهرو او باشیم.
من قویّاً یقین دارم اگر سیستم تغذیهی خود را با رهنمودهای پیامبر خدا ﷺ تطبیق دهیم، نیاز ما به مصرف دارو به حدّاقل ممکن میرسد و بسیاری از مشکلات ما در بخش بهداشت برطرف میشود و بیمارستانهای ما از بیماران تهی خواهند شد.
ای کاش هر یک از ما میتوانستیم یک شبانهروز میزبان پیامبر خدا ﷺ باشیم تا بفهمیم کدام یک از ما سفرهای سالمتر و مشروعتر دارد و شایستگی ضیافت آن حضرت را پیدا میکند.
باید بیشتر از آن که مراقبِ شارژ تلفن همراه و پول داخل جیب و بنزین اتومبیلمان هستیم، مراقبِ درصد و نوع و کمّیت و کیفیت غذاهایمان باشیم و فوائد و مضارّ خوراکیهایمان را بدانیم و نه تنها به غذای خویشتن بلکه به غذای اعضای خانواده نیز اهتمام بدهیم. کدبانوی خانه نیز در قبالِ سلامت همسر و فرزندانش مسئول است. پیامبر خدا ﷺ فرمودهاند: «ألا کلکم راع و کلکم مسؤول عن رعیته ... و الرجل راع علی أهل بیته و هو مسؤول عنهم و المرأة راعیة علی بیت بعلها و ولده و هی مسؤولة عنهم[6]: بدانید که همگی مسئولید و در قبالِ زیردستانان مسئولیّت دارید ... و مرد مسئولِ افراد خانوادهاش است و در قبالِ آنها مسئولیّت دارد همچنان که زن نیز مسئول است و در قبالِ خانهی شوهر و فرزندانش مسئول میباشد».
خواهران ارجمند در قبالِ سلامت افراد خانوادهی خود مسئولند و باید در تهیهی غذای آنها دقت لازم را بنمایند و سالمترین غذا را برای همسر و فرزندانشان سرو[7] (Serve) کنند. ای کاش مادران جامعهی ما هر کدام در حدّ یک متخصص تغذیه در بارهی خوراکیها و تغذیهی درست، آگاهی میداشتند.
[1] . مسند احمد بن حنبل 8749 صححه شعیب الأرناؤوط، المستدرک علی الصحیحین 4162 و قال علی شرط مسلم و وافقه الذهبی.
[6] . صحیح بخاری 2554، صحیح مسلم 1829.
[7] . سرو کردن: آماده کردن و چیدن غذا برای پذیرایی.