پیامبر خدا ﷺ در برنامهی غذاییاش به اهمیت نسبت خوردن اشاره کردهاند و تعیین کردهاند چقدر بخوریم؟ و میفرمایند: «ما ملأ آدمی وعاء شراً من بطنه بحسب ابن آدم أکلات یقمن صلبه فإن کان لا محالة فثلث لطعامه و ثلث لشرابه و ثلث لنَفَسه: انسان هیچ ظرفی بدتر از شکمش را پر نکرده است. بنیآدم را کفایت میکند چند لقمهای بخورد که بتواند با آن کمرش را راست نگاه دارد و اگر ناگزیر بود بیشتر بخورد، یکسوم [معدهاش را] به غذا و یکسوم را به آشامیدنی و یکسوم را به تنفس اختصاص دهد». بیمارستان «شتوتگارت» (Stuttgart) آلمان بخشی از این حدیث را شِعار خود ساخته است.
بنا بر این حدیث در حالت تحملناپذیری و اضطرار - و نه در تمام حالات و برای همه کس - یک سوم از ظرفیت معده برای غذا است. یعنی آخرین مرز خوراک همین است و نباید بیش از یکسوم معده را به غذا اختصاص داد. یعنی خوردن را باید در جایی خاتمه دهیم که بتوانیم دو برابر آن را بخوریم! و البته در حالت عادی باید به چند لقمه که با آن کمرمان را راست نگاه داریم، اکتفا کنیم. سهم آشامیدن و تنفس را در ظرفیت معده باید نگاه داشت. آنان که پرخوری میکنند، نَفَسشان سخت میشود. قسمت فوقانی معده باید خالی باشد تا ریه بتواند به راحتی منبسط (Expand) گردد. خدای متعال چند کیسهی هوا (Air bag) شامل: آبشامهی قلب (Pericardium) و پردهی جَنب (Pleural cavity) و نای (Trachea) – که در سمت راست معده قرار دارد و مملو از هوا است – و انعطاف پذیری دیافراگم (Diaphragm) را پیرامون قلب (Heart) به عنوان «پادشاه بدن» لحاظ فرموده است. معدهی پر علاوه بر قلب، به دیافراگم فشار میآورد و این فشار به ریهها نیز منتقل میگردد و تبادل اکسیژن را با مشکل رو به رو میکند.
متأسفانه تحقیقات نشان میدهند که مردم امروز، سه برابر مقدار لازم غذا میخورند و «انسان هیچ ظرفی بدتر از شکمش را پر نکرده است». معده در مرکز بدن قرار دارد. کسی که معدهاش را از غذا پر میکند، فعالیتش محدود میگردد چون بیشتر مواد مغذی و اکسیژن مورد نیاز قلب که از راه خون انتقال مییابد، درگیر کار سنگین معده میشود. اما در حالت کمخوری، خون مورد نیاز معده به سایر ارگانهای بدن تعلّق میگیرد. عالِمان گذشته وقتی میخواستند راه حل مشکلِ بزرگی را پیدا کنند، خود را گرسنه نگاه میداشتند. در حالی که دانشجویان امروز ما روزهشان را به خاطر امتحانات، افطار میکنند! آنها نمیدانند در صورت خالی بودن معده، خون بیشتری به مغز میرسد و قدرت یادگیری و حفظ، قویتر خواهد بود. ضمناً گلیکوژن[1] (Glycogen) ذخیرهی کبد میتواند انرژی مورد نیاز یک شبانهروز بدن را تأمین نماید.
لذّت خوردن (Hunger pangs) تنها در زمان خوردن است و بعد از آن که غذا از دهان عبور کرد، هیچ مزهای را احساس نخواهیم کرد. به این جهت است که پیامبر خدا ﷺ لقمههای غذا را بیشتر میجویدند و مدت زمان بیشتری در دهان نگاه میداشتند. غذا که وارد معده شد، باری گران برای بدن تلقی میشود و باید دهها فرایند در راستای هضم و جذب آن صورت بگیرد و لذا هر وقت بیشتر میخوریم، بیشتر خسته میشویم و احساس سنگینی و بیقراری میکنیم.
انسان قادر است نگرش خود را نسبت به خوردن تغییر دهد و تلاش نماید موضعگیری عملیاش را نیز در قبال آن دگرگون سازد. میتوانیم به جای این که معده را به پرکردن عادت دهیم، کم خوری و تحمل گرسنگی را به او بیاموزیم! گرسنگی هم مثل سیری، لذتِ خاص خودش را دارد که متأسفانه بسیاری از ما آن را تجربه نکردهایم.
در گذشته وقتی میخواستند از مَشک استفاده کنند، نصفِ آن را از شیر یا ماست پر میکردند تا زدن مَشک ممکن باشد. ولی ما معدهی به این کوچکی را کاملاً از غذا پر میکنیم و بدیهی است که معده برای هضم آن به سختی میافتد. باید هنگامی که معده درگیر هضم یک خوراک است، به او فرصت هضم کردنش را بدهیم و خوراک دیگری را به معده تحمیل نکنیم. خوردن پیدرپی، سلامت بدن را به مخاطره میاندازد.
اغلب سرطانها در سیستم گوارشی رخ میدهند و دهان، لبها، زبان، دیافراگم، انتهای معده، انتهای کولون و به ویژه راست روده آن قسمتهایی از دستگاه گوارش هستند که بیشتر دچار سرطان میشوند. چون با فرایند گوارش، بیشتر درگیر هستند و غذا مدّت بیشتری در آنها میماند. رودهی کوچک که غذا را سریعاً از خود عبور میدهد، به ندرت دچار سرطان میشود.
[1] . شکل ذخیره شدهی گلوکز است که بدن در عضلات و کبد ذخیره میکند. (مترجم)