یقین دارم پیامبر خدا ﷺ بدون نظم و برنامه چیزی نخوردهاند. به عبارت دیگر ایشان هر خوراکی را که دست داده باشد، نخوردهاند بلکه سراغ بهترین و مفیدترین و ضروریترین خوراکیهای آن روزگار رفتهاند و تغذیهشان نه از سرِ ناچاری بلکه مبتنی بر حکمت و رهنمود الهی بوده است. همان گونه که تعبّد و اخلاق بخشی از اتّباع مؤمنان از پیامبر خدا ﷺ است، رعایت برنامهی غذایی نیز بخشی از اتّباع آن حضرت میباشد.
پیامبر خدا ﷺ از بهترین محصولات و خوراکیهای معمول و مفید حِجاز و سایر نقاط استفاده میکردند. بدیهی است هر منطقه نیز مجموعهای از محصولات خاص خود را دارد که با نوع زندگی در آن جا متناسب است. مثلاً میوهجات و خوراکیهای خاص کُردستان برای مردم آن لازم میباشد و لذا خدای متعال وجود آنها را در این خطّه مقدّر فرموده است و مردم نیز باید از آنها به درستی استفاده نمایند.
برای آشنایی با برنامهی غذایی پیامبر خدا ﷺ باید به پرسشهای زیر پاسخ دهیم:
پیامبر ﷺ چه خوردهاند؟ چقدر خوردهاند؟ چه وقت خوردهاند؟ چگونه خوردهاند؟
در پاسخ به این که چه خوردهاند؟، «ابنالقیّم» میگوید: «پیامبر خدا ﷺ به یک خوراکی خاص محدود نبودند بلکه از انواع خوراکیها استفاده میکردند اما هم زمان چند خوراکی نمیخوردند و به یک نوع آن بسنده میکردند». مسلّماً او این مطلب را از روی روایات و احادیث، استخراج کرده است. ما نیز باید تابع پیامبر خدا ﷺ باشیم و از کسانی تقلید نکنیم که میگویند ما فقط غذای گیاهی یا لبنیات و یا گوشت میخوریم.
پیامبر خدا ﷺ غالباً همان خوراکیهایی را میخوردند که در سرزمین ایشان یافت میشد و عادت نداشتند خوراکیهای مخصوص و لوکس بخورند؛ همان چیزهایی را میخوردند که رایج بود و به سهولت، تهیه میشد. البته آن حضرت از میان خوراکیهای موجود ، بهترینشان را برای خوردن انتخاب میکردند و برای مثال: شیر، نان جو، گوشت قرمز و سفید، خرما، سرکه، عسل، آبگوشت تردید و خیار چنبر و هندوانه جزء انتخابهای ایشان بودند.
خوراکیهای پیامبر خدا ﷺ را به طور کلی میتوان در پنج گروه: پیش غذا، شیر و گوشت، میوهجات، سبزیجات و حبوبات دستهبندی کرد.
پیامبر خدا ﷺ از تمام گروههای غذایی فوق استفاده میکردند تا اُمّتشان هم از هیچ خوراکی محروم نشوند. اگر آن حضرت به یک خوراک خاص حلال تمایل نداشتند، از خوردن آن خودداری میورزیدند و به عیبجویی و گلایه نمیپرداختند. اگر طعام حلالی را به هر دلیل نمیخوردند، حلال بودنش را به اصحاب خود تذکر میدادند. برای مثال: «ابوایّوب» میگوید: هرگاه غذایی را به منزل پیامبر خدا ﷺ میآوردند، اضافه بر مصرف خودشان را برای ما میفرستادند. یکی از روزها برایشان غذایی آورده بودند که به خاطر بوی سیر غذا، از آن نخورده و کلّ غذا را برای ما فرستاده بودند. پرسیدم: ای پیامبر خدا ﷺ ! مگر غذای حاوی سیر حرام است؟ فرمودند: «لا و لکنی أکرهه من أجل ریحه[1]: خیر، اما من به خاطر بویی که دارد، از آن خوشم نمیآید». ابوایّوب» هم گفت: من هم چیزی را که شما خوشتان نیاید، دوست ندارم.
پیامبر خدا ﷺ همراه «خالد ابن ولید» به منزل «میمونة» رفتند. «مارمولک خاردم»[2] (Uromastyx) کباب شدهای را جلو ایشان گذاشتند. قبل از آن که شروع به خوردن بکنند، یکی از زنان حاضر گفت: چرا به پیامبر خدا ﷺ نمیگویید گوشت چه حیوانی است؟ وقتی آن حضرت فهمیدند گوشت مارمولک خاردم است، از خوردنش امتناع ورزیدند. «خالد» پرسید: ای پیامبر خدا ﷺ! حرام است؟ فرمودند: «خیر، مصرف این غذا در میان مردم ما رایج نیست و من هم دوست ندارم بخورم». «خالد» میگوید: من آن را جلو خودم گذاشتم و شروع به خوردن آن کردم و پیامبر خدا ﷺ تماشا میکردند.[3]
عزیزان من! پیامبر خدا ﷺ ممکن بود چیزی را نخورند اما از هیچ غذایی عیبجویی نمیکردند: «ما عابَ رسولُ اللّه طعاماً قط[4]». کاش ما نیز این رفتار زیبا را از ایشان یاد میگرفتیم. اما متأسفانه روزهدارانی هستند که وقتی خوراک افطاری را روی سفره میبینند، با غر و لند میگویند: «این دیگر چیست؟ ناسلامتی، روزه بودهایم!».
پیامبر خدا ﷺ اگر میل به خوردن غذایی نداشتند، بدون رودربایستی از خوردنش اجتناب میورزیدند ولی ما غالباً دچار رودربایستی میشویم و چیزی را میخوریم که اصلاً دوست نداریم و یا خوراکیهای مورد نظر خودمان را به بچههایمان تحمیل میکنیم. نگران نباشید؛ کودکی که کمبود آهن دارد، ممکن است حتی به خوردن خاک روی بیاورَد!
پیامبر خدا ﷺ توصیه کردهاند حتی بیماران را به خوردنِ چیزی مجبور نکنیم و چیزی را که دوست ندارند، به اجبار به آنها ندهیم: «لاتُکرهوا مَرضاکم علی الطّعام و الشّراب فإنّ اللّه یُطعمهم و یَسقیهم[5]: بیمارانتان را به خوراک و آشامیدنی مجبور نسازید که خدای متعال، خوراکشان میدهد و سیرابشان میسازد».
سکوتِ پیامبر خدا ﷺ در قبالِ غذای حلالی که دوست نمیداشت، از سرِ ناچاری نبود چون اگر بر تهیهی غذای خاصی اِصرار میورزیدند، اصحاب او حتماً تهیه میکردند. برای پیامبر خدا ﷺ مهمان آمد و خوراکی در منزل هیچ یک از همسرانش برای پذیرایی از او وجود نداشت. بلافاصله یکی از انصار، مهمانش را به منزل خود برد. اتفاقاً غذای منزل آن انصاری هم فقط در حدّ زن و فرزندانش بود. میزبان برای آن که احترام مهمان پیامبر خدا ﷺ را نگاه داشته باشد، فرزندانش را با شکم گرسنه خواباند و غذایشان را به مهمان تقدیم کرد. پیامبر خدا ﷺ فرمود: «قد عَجِبَ اللّهُ مِن صَنیعِکُما بِضَیفِکُما اللّیلة[6]: خداوند از عملکرد دیشب شما زن و شوهر، شگفتزده شد»! اصحابی که از مهمان پیامبر خدا ﷺ این گونه پذیرایی کرده باشند، مسلّماً حاضر بودهاند برای پذیرایی از شخصِ آن حضرت هر کاری بکنند. از «جابر بن عبداللّه» روایت کردهاند که میگوید: به امر پدرم خَزیره (حلیم) تهیه کردند و آن را به من داد که برای پیامبر خدا ﷺ ببرم. وقتی غذا را بردم، پیامبر خدا ﷺ در منزل بودند و پرسیدند: «جابر! چه آوردهای؟ گوشت است؟» عرض کردم: نه، حلیم است. بلافاصله دستور داد ظرف غذا را از دستم گرفتند. وقتی برگشتم، پدرم پرسید: پیامبر خدا ﷺ را دیدی؟ گفتم: آری. پرسید: چیزی نگفتند؟ گفتم: چرا، فرمود «جابر! چه آوردهای؟ گوشت است؟» پدرم گفت: ممکن است پیامبر خدا ﷺ هوس گوشت کرده باشند. بلافاصله بزغالهای را ذبح نمود و آن را کباب کرد و به من گفت: آن را برای پیامبر خدا ﷺ ببر. وقتی منزل ایشان رسیدم، هنوز سرِ جایشان نشسته بودند. پرسیدند: «جابر! چه آوردهای؟» عرض کردم: وقتی پیش پدرم برگشتم: پدرم پرسید: پیامبر خدا ﷺ را دیدی؟ گفتم: آری. پرسید: چیزی نگفتند؟ گفتم: چرا، فرمود «جابر! چه آوردهای؟ گوشت است؟» پدرم گفت: ممکن است پیامبر خدا ﷺ هوس گوشت کرده باشند و بلافاصله بزغالهای را ذبح نمود و آن را کباب کرد و فرمان داد آن را برای شما بیاورم. پیامبر خدا ﷺ فرمودند: «جزی اللّه الأنصار عنّا خیراً و لاسیّما عبداللّه بن عمرو بن حرام و سعد بن عبادة[7]: خداوند انصار و به ویژه عبداللّه بن عمرو بن حرام و سعد بن عبادة را به خاطر احسانی که در حقِ ما میکنند، پاداش بدهد».
[1] . مسند احمد بن حنبل 20377، صحیح مسلم 2053.
[2] . مارمولک خاردم (ضَب): جانوری شبیه مارمولک که دُمی ضخیم و خاردار و دستها و پاهایی با پنج انگشت دارد و طول آن تا cm85 میرسد. و رنگ آن قهوهای متمایل به زرد است. (مترجم)
[3] . صحیح بخاری 5391، صحیح مسلم 1946 و ابوداود 3794 و نسائی 4322 و ابن ماجه 3241.
[4] . صحیح بخاری 3563، صحیح مسلم 2064.
[5] . سنن ابنماجة 3444 و سنن الترمذی 2040 و قال حسن غریب، المستدرک علی الصحیحین 1229 و قال علی شرط مسلم و وافقه الذهبی.
[6] . مسلم- 2054 و بخاری- 3798
[7] . المستدرک علی الصحیحین 7162 و قال علی شرط مسلم و وافقه الذهبی.